هر شب

هر شب ...
در هوای اسارتِ این پنجره ها
تو از سمتِ
جاده های بی بازگشتِ خیال !
من به دستِ
آرزوهای بَر بادِ محال ...
هر دو مسافریم اما
جا مانده از
قافله ی پرواز
دیدگاه ها (۲)

"تحویل" بگیر؛سالی که نو می‌شود...و تویی که از نو نیستی!شبیه ...

بهار تویی تویی که از هرگوشه ات بگیرم، نرمی لطیفی، سرخی، سپید...

شب‌هایمبدون #بازوانتچقدر سرد می‌شود ؛در خوابم #امشب ڪَذر ڪنش...

من نام #کسۍ نخوانده ام الّا #طـُو باهیچ کسۍ نمانده ام الّا #...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

پنجره ها را که باز کردمسرد بودتنم لرزیداز این کوچه ی لخت و ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط