آذرترین عصیان

آذرترین عصیان
پاییزی ترین باران
عریان ترین کابوس
تاریک ترین زندان
زجر است فهمیدن
لمس کردن و بوییدن
از عشق شدن آغاز ،
از درد ننالیدن
#شهزاد
دیدگاه ها (۱)

خاطراتت تا دم بغض مرا با خود برددلم از غصه این خاطره ها در خ...

من کُردَم و درد و غم ، همزاد من است ویرانی دل خراب و آباد من...

گر سراپا غرقه ای اندر نیازگرشب و روزت شده ذکر و نمازگرببافی ...

رفتم دست و صورتمو شستم و نشستم رو تخت اجوما اومد بهم گفت بیا...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 102 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩در...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط