یکی آمد که دنیایش شروعی تازه در من بود

یکی آمد که دنیایش شروعی تازه در من بود
پر از احساس موسیقی شبیه لحن سوسن بود

ردیف آرزوهایش، کمی تا قسمتی ابری
نگاه ساده اش اما، همیشه صاف و روشن بود

حریم پاک مریم را به کرکس ها نمی بخشید
برایش ناز سنجاقک، همیشه سهم لادن بود

به زخم گل نمی خندید، مهتابی تر از شب بود
همیشه بود و می آمد، ولی از جنس رفتن بود

شبی در شعر من گم شد، کسی که با غزل آمد
عزیزی بود که دنیایش، شروعی تازه در من بود
دیدگاه ها (۳)

یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شداولین بار کجا نوبت نامردی شدی...

ماجراهایی که با من زیر باران داشتیشعر اگر می شد قریب پنج دی...

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق استراه دل خود را نتوانم که ...

بچه ام عاشق ِ چشم ِ شکلاتی شده ام پا زمین کوب ِ لب ِ آب نبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط