دارم از شما حرف می زنم

دارم از شمــا حــرف می زنــم
اماروحــتان هم از نوشــــته
هایم خبــر نــدارد.
ایــرادی نــــدارد یــاد شما
به نوشتــــه هــایم رنــگ میدهد
شایــد دیگــری بخــــواند و آرام
گیـرد ذهــــن پریشــــانشان
دیدگاه ها (۱)

دِلم گرفتوقــتـــــــے دیدم کارگر شهردارےپشت گارے اش ن...

ای کــاشدلـیـل شـب بیــداری هایـم بودنتان بــودنــه نبودنـتا...

شما از رنج‌های من برایِ فراموش کردنشان چیزی نمی‌دانینهیچ کس ...

لــَـعـنـت بــه روزهــآیــ ــی کــهدلـ ــت از خـــُـدا هم پُ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط