♡تک پارتی چانگبین و ا.ت♡
♡تک پارتی چانگبین و ا.ت♡
ا.ت: چانگبین از وقتی رفته باشگاه دیگه بهم اهمیت
نمیده همیشه صبح ساعت۷ میره و ساعت۱۰ شب
برمیگرده الان ساعت۸ صبح هست و منم میتونم برم باشگاه ببینم چه خبره و چیکار میکنه
بلند شدم بدون اینکه صبحونه بخورم یه آرایش سبک
انجام دادم و یه شلوار لش و یه پیراهن لش پوشیدم
کلاهم رو گذاشتم و کفشم رو پوشیدم و به سمت
باشگاه حرکت کردم که بعد از ۳۰ مین رسیدم رفتم
داخل باشگاه و از مدیر اونجا پرسیدم چانگبین کجاست
آخه اونجا دو بخش داشت یه بخش برایه خانوما یه
بخش برای آقایان چانگبین به من گفت که تویه بخش آقایان هست
ولی مدیر گفت اون به خانوم ها آموزش میده خیلی عصبی شده بودم
و رفتم سمت بخش خانوما و چانگبین رو دیدم
چانگبین: خانم محترم چرا هرچیزی بهتون میگم یجور دیگه انجام میدید
× آخه با این حذابیتی که تو داری مگه من میتونم به ورزش فکر کنم؟
چانگبین: لطفا این حرف رو نزنین من دوست دختر دارم
ا.ت: خیلی خوشحال بودم که چانگبین با زنا لاس نمیزنه انا اون زنه خیلی بهش میچسبید
× میشه بیخیال دوست دخترتون بشین آخه من بیشتر بهت حال میدم باور کن
چانگبین: خانم لطفا فاصله رو رعایت کنید و به ورزشتون ادامه بدین
× ول کن خوشتیپ بیا بریم باهم حال کنیم
ا.ت: دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم و بهش حمله کردم
چانگبین: ا.تت ا.تتت ولش کن تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: ولم کن بزار بزنمش
× ایییی موهام رو ول کن دختره وحشی
ا.ت: موهات رو ول کنم؟ هه وایسا الان یجوری کتکت میزنم که به دوست پسر مردم چشم نداشته باشی
چانگبین: ا.تتت چیکار داری میکنی نکن اخراج میشم هاا
ا.ت: اخراج بشی ایشالا بزار حسابش رو برسم یدونه
لگد زدم تویه شکمش دختره که اوفتاد اونور خواستم
برم بازم بزنمش که چانگبین شکمم رو گرفت و نزاشت حرکت کنم
چانگبین: بسه دیگه بیا بریم یه بلایی سرش میاری هاااا
ا.ت: ببین دختره امیدوارم درس گرفته باشی که دیگه به دوست پسرم نزدیک نشی مگه نه؟؟
× آره آره درس گرفتم من غلت کردم دیگه تو این باشگاه هم نمیام چه برسه به دوست پسرت نزدیک بشم
ا.ت: بعد از این حرفش سری رفت بیرون و برگشتم و به چانگبین نگاه کردم
چانگبین: چیه چرا مثل برج زهر مار نگاه میکنی؟
ا.ت: میخوای تورو هم بزنم هاااااااا
چانگبین: نه مگه مرض داری
ا.ت: بخدا میزنمت هااااا چرا به دخترا آموزش میدی ها هر روز اینجوریه هر روز انقدر بهت میچسبن؟
چانگبین: خب راستش نه یه امروز این زنه گیر داد بهم
ا.ت: از این به بعد اینجا کار نمیکنی وگرنه نه من نه تو فهمیدی
چانگبین: اما...
ا.ت: اما و اگر نداریم فهمیدی؟؟!!
چانگبین: هوففف باشه
ا.ت: ببین من نمیخوام هیچ دختری بهت نزدیک بشه
ا.ت: چانگبین از وقتی رفته باشگاه دیگه بهم اهمیت
نمیده همیشه صبح ساعت۷ میره و ساعت۱۰ شب
برمیگرده الان ساعت۸ صبح هست و منم میتونم برم باشگاه ببینم چه خبره و چیکار میکنه
بلند شدم بدون اینکه صبحونه بخورم یه آرایش سبک
انجام دادم و یه شلوار لش و یه پیراهن لش پوشیدم
کلاهم رو گذاشتم و کفشم رو پوشیدم و به سمت
باشگاه حرکت کردم که بعد از ۳۰ مین رسیدم رفتم
داخل باشگاه و از مدیر اونجا پرسیدم چانگبین کجاست
آخه اونجا دو بخش داشت یه بخش برایه خانوما یه
بخش برای آقایان چانگبین به من گفت که تویه بخش آقایان هست
ولی مدیر گفت اون به خانوم ها آموزش میده خیلی عصبی شده بودم
و رفتم سمت بخش خانوما و چانگبین رو دیدم
چانگبین: خانم محترم چرا هرچیزی بهتون میگم یجور دیگه انجام میدید
× آخه با این حذابیتی که تو داری مگه من میتونم به ورزش فکر کنم؟
چانگبین: لطفا این حرف رو نزنین من دوست دختر دارم
ا.ت: خیلی خوشحال بودم که چانگبین با زنا لاس نمیزنه انا اون زنه خیلی بهش میچسبید
× میشه بیخیال دوست دخترتون بشین آخه من بیشتر بهت حال میدم باور کن
چانگبین: خانم لطفا فاصله رو رعایت کنید و به ورزشتون ادامه بدین
× ول کن خوشتیپ بیا بریم باهم حال کنیم
ا.ت: دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم و بهش حمله کردم
چانگبین: ا.تت ا.تتت ولش کن تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: ولم کن بزار بزنمش
× ایییی موهام رو ول کن دختره وحشی
ا.ت: موهات رو ول کنم؟ هه وایسا الان یجوری کتکت میزنم که به دوست پسر مردم چشم نداشته باشی
چانگبین: ا.تتت چیکار داری میکنی نکن اخراج میشم هاا
ا.ت: اخراج بشی ایشالا بزار حسابش رو برسم یدونه
لگد زدم تویه شکمش دختره که اوفتاد اونور خواستم
برم بازم بزنمش که چانگبین شکمم رو گرفت و نزاشت حرکت کنم
چانگبین: بسه دیگه بیا بریم یه بلایی سرش میاری هاااا
ا.ت: ببین دختره امیدوارم درس گرفته باشی که دیگه به دوست پسرم نزدیک نشی مگه نه؟؟
× آره آره درس گرفتم من غلت کردم دیگه تو این باشگاه هم نمیام چه برسه به دوست پسرت نزدیک بشم
ا.ت: بعد از این حرفش سری رفت بیرون و برگشتم و به چانگبین نگاه کردم
چانگبین: چیه چرا مثل برج زهر مار نگاه میکنی؟
ا.ت: میخوای تورو هم بزنم هاااااااا
چانگبین: نه مگه مرض داری
ا.ت: بخدا میزنمت هااااا چرا به دخترا آموزش میدی ها هر روز اینجوریه هر روز انقدر بهت میچسبن؟
چانگبین: خب راستش نه یه امروز این زنه گیر داد بهم
ا.ت: از این به بعد اینجا کار نمیکنی وگرنه نه من نه تو فهمیدی
چانگبین: اما...
ا.ت: اما و اگر نداریم فهمیدی؟؟!!
چانگبین: هوففف باشه
ا.ت: ببین من نمیخوام هیچ دختری بهت نزدیک بشه
۶.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.