از من مباش دور که وصل و فراق توست

از من مباش دور که وصل و فراق توست
خوش هم‌چو بسطِ روزی و ناخوش چو قبضِ روح

#سیف_فرغانی
دیدگاه ها (۱)

سزای خوبیِ بی حد و حصر ،سوختن استمن آن درخت بلندم که هیزمش ک...

دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بی معنێچه بود آخر تو را مقصود از...

در باغچه‌‌ی سرسبزو لب‌ریز از گُل‌ِسُرخیانغروب‌ها یک زنبا ظاه...

پرنده کوچک منگرچه هرچه می‌گذردبر غم ایام افزوده می‌شود امادر...

در این روز خجسته خوش روح شد احوالهکند دوستان شادی چو دشمنگری...

🌱🍒بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکنمِهر حریف و یار دگر می‌کنی ...

روح در بلندای وجود انسان، در میانه‌ی پیشانی و در صندوقچه‌ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط