در باغچهی سرسبز

در باغچه‌‌ی سرسبز
و لب‌ریز از گُل‌ِسُرخیان
غروب‌ها یک زن
با ظاهرش - شبیهِ گلِ‌سرخ -
تک‌وتنها چرخ می‌زند.

برگ‌ها می‌درخشند
در چشم‌های سبز او
و شاخه‌ها درمی‌آمیزند
با سایه‌ی بال‌های پرنده‌گانِ کوچک.

زمین و خاکی که بر آن پای می‌نهد
ریشه‌ در ژرفنا دارند
او نیز همین روزها
بی‌گمان شکوفه خواهد کرد
موسم بهار آمده است.

#نجاتی_جومالی
دیدگاه ها (۱)

از من مباش دور که وصل و فراق توستخوش هم‌چو بسطِ روزی و ناخوش...

سزای خوبیِ بی حد و حصر ،سوختن استمن آن درخت بلندم که هیزمش ک...

پرنده کوچک منگرچه هرچه می‌گذردبر غم ایام افزوده می‌شود امادر...

شب آرزوها

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط