وای این گل ه این گل ههههه بزن زودباشش و ...

«وای این گل ‍ه ، این گل ‍ههههه ... بزن زودباشش و .... تف تو این زندگی»
شاید فکر کنید من یه فوتبالی بی اعصابم که درگیر فوتبالم ، ولی نه من فقط یه استی ‍ام که دارم اسکیز کد رو نگاه میکنم .
زندگی کردن به عنوان استی که راهش حسابی از کره دوره سخته ، ولی من یه استی عادی نیستم ، من یه ابر استی ‍ام که داره به سمت کره پرواز میکنه !
.
.
.
دوباره میخواستم به سمت باجه چک بلیط ها برم که دوباره با صدای نگران مامانم متوقف شدم « مطمئنی چهار تا ظرف غذا کافیه ؟ اها راستی میخوای دستور غذای مورد علاقه ‍تو برات بفرستم ؟ ممکنه به غذا های کره حساسیت داشته باشی »
سعی کردم با گرفتن دستش ارومش کنم «مامان اروم باشش بخدا چیزی نمیشه ، من یونا رو دارم ، یادته دیگه ؟»
که همون لحظه صدای بلند یونا از چند متر دور تر به گوش رسید «خاله اگر یکم دیگه هم دیر کنیم نمیتونیم به هواپیما برسیم هاااا »
گفتم « راست میگه مامان دیگه خیلی دیر مون شده ، خداحافظظ » و با بغل کردن همه اعضای خانواده اماده رفتن شدم .
داداشم گفت «مراقب خودت باش کوچولو » با لحن مثلا عصبانی گفتم « من کوچولو نیستممم »
بابام گفت «
مراقب خودت باش عروسک بابا »
«حتمااا »
و سریع دویدم سمت یونا ، روباره برگشتم و دست تکون دادم و این دفعه واقعا رفتم که ارزو هامو محقق کنم !
بعد از نشستن توی هواپیما هدفونم رو گذاشتم و با پلی کردن آهنگ shout out انهایپن شروع به فکر کردن کردم .
خوبب ، از اونجایی که دارم برای یه برنامه ساخت گروه اودیشن میدم باید یه معرفی درست درمون داشته باشم ؛
اهم اهم ، بنده یوری مارناندز هستم ، دو رگه فیلیپینی و ژاپنی . ۱۸ سالمه و کل این هجده سال رو تو فیلیپین گذروندم و تاحالا نرفتم ژاپن .
استی صگی ام و بایس و کراش اول و اخرم
هیونه ، البته که بقیه اعضا رو هم خیلی دوست دارمممم .
و- وایسا این تیکه استی ام رو نباید میگفتم ، از اونجایی که هیون و ثری راچا جزو داورا ان اینجوری معذب کننده میشه .
خوب ادامش ... چی میخواستم بگم ؟ اه لعنت

سرمو چرخوندم طرف یونا و با یونا غرق در خواب مواجه شدم . ایگوو این بچه رو نگاه کن از دنیا فارغه .
یونا دختر خاله منه که کلا ژاپنیه ، اون واقعا بهترین دوست منه و نمیتونم بیخیالش بشم چونکه اون کسیه که حاضره با من بکوبه بیاد این ور دنیا ! اره ، دختر خاله و چش ابرو مشکی من ، خوشگل ترین دختری که دیدم در این حد با معرفته !
اهی کشیدم و به پنجره خیره شدم ، اینکه وانمود کنم سوپر من ‍ام و دارم تو اسمونا پرواز میکنم که جرم نیست ، هست ؟
نه یوری ادم باش ، یبار برای همیشه اون دختر کوچولوی عشق ابر قهرمان رو ول کن !
اها باید حواسم باشه تو خیابون ها قورباغه ای راه نرم ، اینجا واقعا دیکه ابروم میره
. . . . .
دیدگاه ها (۳)

فیک ابر استی خوش شانس پارت ۲« الان منظورتون چیه که اتاقی به ...

پارت ۳به سمت اعضا که دور اونا جمع شده بودن کشتی همچنان ادام...

فیس شخصیت هاااسلاید اول یوری هست (شخصیت اصلی)اسلاید دوم یونا...

معرفی فیک اسم : اَبَر استیِ خوش شانسژانر : عاشقانه ، درامنوی...

فرار من

اومدم برینم تو خاطراتتون 😁🎀ببین اینجوریه که ونزدی و آیند و ب...

چند پارتی نامجون{درخواستی}یوری:...باشه...پس من میرم...تو با....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط