زن بودنم

زن بودنم
تصویرمبهمی از
درد و اندوه
در روزهای فراموشی!

در امتداد خیره گی ها
دست می سایم
به سایه ای آویخته از درهای بسته
و به قاب معصومِیتی خاک خورده !!

نیمی از من
زنی با غرور گرسنه اش
و نیم دیگرم
روحی پلاسیده
که در حسرتِ حلقه ی دستان مردی لایق
میخ شده عشق را
بر تابوت آرزوهایش...!!

#سارا_رضایی
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

از دل چقدر لاله ی تر در بیاورم یا کاسه کاسه خون جگر در بیاو...

سفر نگو! که دل از خود سفر نخواهد کرداگر منم که دلم بی تو سر ...

‌نه ما را گوشه ی گرم کنامی شکاف کوهساری سر پناهی نه حتی جنگل...

کفر است به لب‌های تو هنگام مناجاتیک شهر جدا مانده‌ای از مقصد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط