بخشیدمت

بخشیدمت ...!

همان روزی که تنهایم گذاشتی ،

همان روزی که فهمیدم

دیگر خسته ای ...

همان لحظه ای که گفتی

می خواهی بروی ،

بخشیدمت ...!

اما

" دلم " را هرگز نمی بخشم ...

که اینگونه به کسی وابسته شد

که هیچ گاه دوستش نداشت ...
دیدگاه ها (۱)

هر چقدر هم که نباشیکه نیاییکه بگذردبا خاطرات کهنه ات چه کنمک...

ساکت مثل بعد از ظهر غروبوقتی که خیره به دیوار اتاق می شومو ت...

خط به خط ، اشک نویسی مرا می خوانیرفتنت ، رفتن جان است ، خودت...

می گویند ولنتاین روز عشق استمن نه عشقی می بینمو نه احساسییک ...

از همان روزی که در باران سوارم کرده ایبا نگاهت هیچ می دانی چ...

چقدر جنگلا خوسی، ملت واسی خستا نبوسی، می جان جاناناترا گوما ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط