خط به خط اشک نویسی مرا می خوانی
خط به خط ، اشک نویسی مرا می خوانی
رفتنت ، رفتن جان است ، خودت می دانی
مثل هر بار که بستی و نرفتی ، این بار
چمدان باز کن و باز بگو می مانی
هی مرا پس زدی و پیش کشیدی ، نکند
پای برگشت نداری که مرا می رانی ؟
به روی باغچه ی قالی نه متری ما
خشک خواهد شد از این غصه که می افشانی
هرچه گفتم که بمان ، فایده انگار نداشت
رفتنت ، رفتن جان است ، خودت می دانی ...
رفتنت ، رفتن جان است ، خودت می دانی
مثل هر بار که بستی و نرفتی ، این بار
چمدان باز کن و باز بگو می مانی
هی مرا پس زدی و پیش کشیدی ، نکند
پای برگشت نداری که مرا می رانی ؟
به روی باغچه ی قالی نه متری ما
خشک خواهد شد از این غصه که می افشانی
هرچه گفتم که بمان ، فایده انگار نداشت
رفتنت ، رفتن جان است ، خودت می دانی ...
- ۲.۴k
- ۲۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط