Part¹
Part¹
ویو ات
وارد پاسگاه پلیس شدم.عینک آفتابیمو درآوردم و تهیونگ(همکار و دوست)بهم یه پرونده داد
+سلام
^سلام
+این چیه؟
^پرونده پارک جیمین.توی بیمارستانه الان و نقش مقتول رو داره
+پس قاتل؟
^کیم سوجون.با حمله تیر جیمین رو به بیمارستان فرستاد
+آها...
^باید با جیمین ملاقات کنی
+باشه..
با تهیونگ به بیمارستان رفتیم و با پرس و جو فهمیدیم اتاق جیمین ¹²¹ عه..با تهیونگ به اون طبقه رفتیم و دره اتاقو که باز کردم دیدم داره غذا میخوره دره اتاقو بستم و روی صندلی نشستم
+سلام آقای پارک(نشون دادن کارت پلیس)
_جیمینم لازم نیست آقای پارک صدام کنی(داد)
+صداتو ببر پایین(جدی)
_هه دلو جرعتت زیاده جانگ ات(پوزخند)
+تو منو از کجا میشناسی؟(سرد)
_اینش به خودم مربوطه
+یه دیوونه رو آوردن بیمارستان بجای تیمارستان(زمزمه)
_تیمارستان جای خوبیه برای تو
+ببین کی اینو به کی میگه
_پارک جیمین به جانگ ات(پوزخند)
+پوف...خب تعریف کن
_چیو؟
+چجوری کیم سوجون بهت تیر زد
_چجوری نداره خب تیر زد(داد)
+خنگ.قبلش چیکار کردی؟..دشمنته؟..اصلا میشناختیش؟
_آره.اون دشمنمه
همینطور که ازش سوال میپرسیدم و اونم با بی حوصلگی حوابمو میداد یهو چونمو گرفت و صورتمو نزدیک صورتش کرد..¹ سانت باهم فاصله داشتیم و منم با صورت سرد و خشکم فقط داشتم نگاهش میکردم
_لباتو(پوزخند)
میدونستم میخواد صورتمو ازین حالت دربیاره پس صورتمو تغییر ندادم.که یهو لبشو زد به لبم که تهیونگ دره اتاقو باز کرد.میخواستم ازش جدا شم ولی سفت گرفته بودم..تهیونگ ازم جداش کرد
+کثافت حرومی(داد)
^ات آروم باش
_(پوزخند)
+چطوری آروم باشم وقتی یه روانی باهام کیس رفت؟(داد)
^...
_خیلی جذاب میشی وقتی عصبانی میشی جانگ ات(پوزخند)
+خفه شو(داد)
_(پوزخند)
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
ویو ات
وارد پاسگاه پلیس شدم.عینک آفتابیمو درآوردم و تهیونگ(همکار و دوست)بهم یه پرونده داد
+سلام
^سلام
+این چیه؟
^پرونده پارک جیمین.توی بیمارستانه الان و نقش مقتول رو داره
+پس قاتل؟
^کیم سوجون.با حمله تیر جیمین رو به بیمارستان فرستاد
+آها...
^باید با جیمین ملاقات کنی
+باشه..
با تهیونگ به بیمارستان رفتیم و با پرس و جو فهمیدیم اتاق جیمین ¹²¹ عه..با تهیونگ به اون طبقه رفتیم و دره اتاقو که باز کردم دیدم داره غذا میخوره دره اتاقو بستم و روی صندلی نشستم
+سلام آقای پارک(نشون دادن کارت پلیس)
_جیمینم لازم نیست آقای پارک صدام کنی(داد)
+صداتو ببر پایین(جدی)
_هه دلو جرعتت زیاده جانگ ات(پوزخند)
+تو منو از کجا میشناسی؟(سرد)
_اینش به خودم مربوطه
+یه دیوونه رو آوردن بیمارستان بجای تیمارستان(زمزمه)
_تیمارستان جای خوبیه برای تو
+ببین کی اینو به کی میگه
_پارک جیمین به جانگ ات(پوزخند)
+پوف...خب تعریف کن
_چیو؟
+چجوری کیم سوجون بهت تیر زد
_چجوری نداره خب تیر زد(داد)
+خنگ.قبلش چیکار کردی؟..دشمنته؟..اصلا میشناختیش؟
_آره.اون دشمنمه
همینطور که ازش سوال میپرسیدم و اونم با بی حوصلگی حوابمو میداد یهو چونمو گرفت و صورتمو نزدیک صورتش کرد..¹ سانت باهم فاصله داشتیم و منم با صورت سرد و خشکم فقط داشتم نگاهش میکردم
_لباتو(پوزخند)
میدونستم میخواد صورتمو ازین حالت دربیاره پس صورتمو تغییر ندادم.که یهو لبشو زد به لبم که تهیونگ دره اتاقو باز کرد.میخواستم ازش جدا شم ولی سفت گرفته بودم..تهیونگ ازم جداش کرد
+کثافت حرومی(داد)
^ات آروم باش
_(پوزخند)
+چطوری آروم باشم وقتی یه روانی باهام کیس رفت؟(داد)
^...
_خیلی جذاب میشی وقتی عصبانی میشی جانگ ات(پوزخند)
+خفه شو(داد)
_(پوزخند)
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
۱۱.۹k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.