و تو ای بانو
و تو ای بانو...
به تو مینویسم...به تو که در گذر زمان شکستی..
به تو که ساختی و سوختی اما صدایت در نیامد...
فریاد کن...
به تو مینویسم ....فریاد کن که شعرم بدون فریاد تو قافیه هایش نامنظم میشود...
به تو مینویسم که در نوجوانیت ...
ماند ...تموم ارزوها...
به تو ...
که همچون اقیانوس ارامی ...ولی طوفانت را در خودت حل کرده ای...
برخیز...
زندگی هم تو را فریاد میزند...
به تو مینویسم...به تو که در گذر زمان شکستی..
به تو که ساختی و سوختی اما صدایت در نیامد...
فریاد کن...
به تو مینویسم ....فریاد کن که شعرم بدون فریاد تو قافیه هایش نامنظم میشود...
به تو مینویسم که در نوجوانیت ...
ماند ...تموم ارزوها...
به تو ...
که همچون اقیانوس ارامی ...ولی طوفانت را در خودت حل کرده ای...
برخیز...
زندگی هم تو را فریاد میزند...
- ۲۸۶
- ۰۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط