تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا
آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا
زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم
تا خود صبح به راه تو قمر مـی ریـــزم
ساحل چشــم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش موج تماشا زده اسـت
جمـعــه را سرمــه کشیدم که مــگر برگـــردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی
زندگـــی نیست ممــات است ، تورا کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هـــــــــــــــم دارد
خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم
بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم
از دل تنــگ مـــــن آیا خبــری هــم داری ؟
آشنا ، پشت سرت مختصری هــــــــم داری؟
لذت درد تــو شـــد مـــزد دعـــای پــــدرم
من به این چشم کشم درد ، به جای پــــــدرم
هیچ کس تاب و تب چشم تو را درک نکـرد
هیچکــــــس اشک شب چشم تو را درک نکرد
مــــا کجـــا درد کشیدیم بـــه اندازه ی تــو
روز و شب گریـــــه ندیدیم به انــدازه ی تـــــو
منّتـــی بر سر ما هم بگذاری بـــد نیسـت
آه کم چشــــــم به راهم بگذاری ، بد نیست
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت ، سر بردن من برگردی
آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا
زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم
تا خود صبح به راه تو قمر مـی ریـــزم
ساحل چشــم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش موج تماشا زده اسـت
جمـعــه را سرمــه کشیدم که مــگر برگـــردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی
زندگـــی نیست ممــات است ، تورا کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هـــــــــــــــم دارد
خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم
بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم
از دل تنــگ مـــــن آیا خبــری هــم داری ؟
آشنا ، پشت سرت مختصری هــــــــم داری؟
لذت درد تــو شـــد مـــزد دعـــای پــــدرم
من به این چشم کشم درد ، به جای پــــــدرم
هیچ کس تاب و تب چشم تو را درک نکـرد
هیچکــــــس اشک شب چشم تو را درک نکرد
مــــا کجـــا درد کشیدیم بـــه اندازه ی تــو
روز و شب گریـــــه ندیدیم به انــدازه ی تـــــو
منّتـــی بر سر ما هم بگذاری بـــد نیسـت
آه کم چشــــــم به راهم بگذاری ، بد نیست
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت ، سر بردن من برگردی
۱.۸k
۱۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.