نشسته ام که برای تو از زمانه بگویم

نشسته ام که برای تو از زمانه بگویم
منی که زاده شدم شعر عاشقانه بگویم

به غم نشسته چنان باورم که باید از این پس
به خنده های خودم بغض شادمانه بگویم

برای بی کسی ام بس همین که حرف دلم را
نشد برای کسی جز اثاث خانه بگویم

بمان، انار برایت شکسته ام که غمم را
به این بهانه برای تو دانه دانه بگویم...
دیدگاه ها (۱)

در تاریکی چشمانت را جستمدر تاریکی چشم هایت را یافتمو شبم پر ...

اشتیاقم به تو مرا بی‌نهایت می‌کندو چون در اندیشه‌ام سایه‌بان...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ برخی از ما هرگز زندگی ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ "آدم ها" هم مثل "خانه ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟹"بس بود هر چه خود را کوچک کرده بودم ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط