وقتی که پرنسسم خواب
من امدم ☺️
عکس فیک رو عوض کردم 😁
اعضا ات رو دیدن که روی یه صندلی چوبی نشسته و چشماش رو با یه پارچه سفید بستن (عکسش گذاشته میشه)اما،
اما اون پارچه ای که روی چشمای ات بود خونی شده بود
_ات ات ..
+تهیونگ تهیونگ امدی؟
_با چشماش چه کار کردی یانگ می هو؟
~چشماش؟ ایشش بابا یه خراش کوچولو روی جفت چشماش گذاشتم 😏
_عوضی میکشمتتتتت (اسلحه رو گرفت سمت یانگ می هو و شلیک کرد به جفت زانوهاش و رفت جلو..)
تهیونگ رفت جلو و چاقو رو از جیبش در اورد و شروع کرد به ضربه زدن.
(قفسه سینه یانگ می هو 12تا ضربه چاقو زده بود + 3تا روی بازوی راستش و اخرین ضربه رو روی چشماش گذاشت )
"ته ولش کن
♛ات حالت خوبه ؟
+اقای جئون شماید؟
♛ا.. اره منم
_ات سر چشمای خوشگلت چه بلای اورده؟
+تهیونگ اون کی بود؟
_یه عوضی، مهم نیست هرجور شده کاری میکنم دوباره ببینی
+تهیونگ من میتونم دوباره ببینم؟
_اره عزیزم تو دوباره میبینی تو دوباره با چشمات همه جا رو میبینی
+تهیونگ میشه بریم خونه؟
_اره اره عزیزم... بزار کمکت کنم بلند بشی.
.....
عکس فیک رو عوض کردم 😁
اعضا ات رو دیدن که روی یه صندلی چوبی نشسته و چشماش رو با یه پارچه سفید بستن (عکسش گذاشته میشه)اما،
اما اون پارچه ای که روی چشمای ات بود خونی شده بود
_ات ات ..
+تهیونگ تهیونگ امدی؟
_با چشماش چه کار کردی یانگ می هو؟
~چشماش؟ ایشش بابا یه خراش کوچولو روی جفت چشماش گذاشتم 😏
_عوضی میکشمتتتتت (اسلحه رو گرفت سمت یانگ می هو و شلیک کرد به جفت زانوهاش و رفت جلو..)
تهیونگ رفت جلو و چاقو رو از جیبش در اورد و شروع کرد به ضربه زدن.
(قفسه سینه یانگ می هو 12تا ضربه چاقو زده بود + 3تا روی بازوی راستش و اخرین ضربه رو روی چشماش گذاشت )
"ته ولش کن
♛ات حالت خوبه ؟
+اقای جئون شماید؟
♛ا.. اره منم
_ات سر چشمای خوشگلت چه بلای اورده؟
+تهیونگ اون کی بود؟
_یه عوضی، مهم نیست هرجور شده کاری میکنم دوباره ببینی
+تهیونگ من میتونم دوباره ببینم؟
_اره عزیزم تو دوباره میبینی تو دوباره با چشمات همه جا رو میبینی
+تهیونگ میشه بریم خونه؟
_اره اره عزیزم... بزار کمکت کنم بلند بشی.
.....
۵.۵k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.