پارت ۱۳۶

چند دقیقه بعد از رفتن جونگ‌کوک، ات بالاخره چشماشو کامل باز کرد. نور ملایمی از پنجره‌های بزرگ اتاق به داخل می‌تابید. اول کمی گیج بود، بعد همه‌چیز یادش اومد. از روی کاناپه بلند شد، پتو رو مرتب کرد و مستقیم به سمت کیسه‌ی لباس‌هایی که جونگ‌کوک براش گذاشته بود رفت.

به سرویس بهداشتی کوچیک گوشه‌ی اتاق سر زد. صورتشو با آب خنک شست، رد خواب و اشک‌های دیشب پاک شد. بعد با دقت شروع کرد به میکاپ؛ خط چشم کشید، رژ کمرنگی زد و پوستشو یکدست کرد. توی آینه به خودش نگاه کرد، انگار هیچ نشونی از خستگی نداره، جز اون نگاه سرد و جدی همیشگی.

وقتی آماده شد، لباس‌هایی که جونگ‌کوک آورده بود رو پوشید. ظاهرش مرتب و شیک شده بود. نفس عمیقی کشید و به سمت در رفت. دستگیره رو گرفت، در رو باز کرد و قدم گذاشت توی سالن.

منشی که پشت میزش نشسته بود، با تعجب بلند شد. ات بدون مکث و با لحنی جدی و سرد گفت:
– «برای من یه قهوه و یه کروسان بیار.»

صدای ات نه بلند بود، نه عصبی؛ اما آن‌قدر محکم و قاطع بود که منشی لحظه‌ای خشکش زد و فقط گفت:
– «چشم…»

ات سرشو کمی تکون داد و برگشت به داخل اتاق. رفت سمت میز بزرگ و مرتب جونگ‌کوک، روی صندلی چرمی نشست. دستش رو دراز کرد، لپ‌تاپ جونگ‌کوک رو باز کرد. صفحه با رمز مخصوص بالا اومد، اما انگار ات قبلاً دسترسی داشت؛ بدون مکث شروع کرد به کار کردن، انگشت‌هاش با سرعت روی کیبورد می‌زدن. چهره‌اش پر از تمرکز بود.

چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که در ناگهان باز شد. منشی بدون در زدن وارد شد. ات سرشو به‌آرومی بالا آورد، نگاه سردش مستقیم روی منشی ثابت شد. صدایی آروم اما پر از عصبانیت در فضا پیچید:
– «بهت یاد ندادن وقتی وارد جایی می‌شی، باید قبلش در بزنی؟»

منشی برای اینکه از زیر نگاه سنگین ات در بره، لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت:
– «آخه… جونگ‌کوک بهم گفته بود عیبی نداره بدون در زدن بیام.»

ات با همون آرامش و سردی نگاهشو تیزتر کرد، صداش پایین‌تر اما برنده‌تر شد:
– «بعید می‌دونم آقای جئون همچین چیزی گفته باشه… مگه اینکه بخوای پشت سر هم مزخرف ببافی.»

منشی جا خورد، ولی برای اینکه کم نیاره، فقط چشم‌غره‌ای به ات رفت. فنجون قهوه و بشقاب کروسان رو روی میز گذاشت و بدون حرف دیگه‌ای عقب‌گرد کرد و در رو بست.

ات لحظه‌ای به در بسته نگاه کرد، بعد سرشو برگردوند سمت صفحه‌ی لپ‌تاپ و دوباره با آرامش شروع کرد به کار کردن، انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده.
دیدگاه ها (۲)

پارت ۱۳۷

پارت ۱۳۸

پارت ۱۳۵

پارت ۱۳۴

دوست پسر دمدمی مزاج

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط