part
part7
جیمین: درست ۱۰سال پیش.. پدر عوضیت..
به مادرم تجاوز کرد.. طوری که بابام ازش متنفر بود..
بعد.. بازیچه زیر خوابش کرد و بعد از ۱سال کشتش...
منم میخوام انتقام بگیرم.. ببینم بابات خوشش میاد دخترش زیر دستم بمیره؟!
ات: جیمین.. توروخدا.. من عاشقتم
جیمین: خفه شو هرزه
همین که خواست چاقو رو وارد شکم ات کنه...
صدای آژیر پلیس اومد...
پلیس ها ریختن داخل خونه
polis:دستاتو ببر رو سرت..
جیمین: عوضیا.. کی بهشون خبر داد...
polis:همسایه ها جیغ جیغ هاتون رو شنیدن...
جیمین عصبی بود
polis دست جیمین زو دستبند زد...و انداختم توی ماشین پلیس...
polis:خانم کیم ات... فردا آقای جیمن اعدام میشن(دور از جونش) به دلیل خلاف هاشون.. و شما به کلانتری میآید و همه جی رو توضیح میدید
زمان حال
ات: این همهی داستان بود..
polis:بسیار خب.. ما آقای کیم رو اعدام کردیم... میتونید به زندگی عادی خودتون برسید و ذره ای به ایشون فکر نکنید خانم کیم
the end
جیمین: درست ۱۰سال پیش.. پدر عوضیت..
به مادرم تجاوز کرد.. طوری که بابام ازش متنفر بود..
بعد.. بازیچه زیر خوابش کرد و بعد از ۱سال کشتش...
منم میخوام انتقام بگیرم.. ببینم بابات خوشش میاد دخترش زیر دستم بمیره؟!
ات: جیمین.. توروخدا.. من عاشقتم
جیمین: خفه شو هرزه
همین که خواست چاقو رو وارد شکم ات کنه...
صدای آژیر پلیس اومد...
پلیس ها ریختن داخل خونه
polis:دستاتو ببر رو سرت..
جیمین: عوضیا.. کی بهشون خبر داد...
polis:همسایه ها جیغ جیغ هاتون رو شنیدن...
جیمین عصبی بود
polis دست جیمین زو دستبند زد...و انداختم توی ماشین پلیس...
polis:خانم کیم ات... فردا آقای جیمن اعدام میشن(دور از جونش) به دلیل خلاف هاشون.. و شما به کلانتری میآید و همه جی رو توضیح میدید
زمان حال
ات: این همهی داستان بود..
polis:بسیار خب.. ما آقای کیم رو اعدام کردیم... میتونید به زندگی عادی خودتون برسید و ذره ای به ایشون فکر نکنید خانم کیم
the end
- ۱۹.۵k
- ۰۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط