همانبهترکهآدمازیکجاییبهبعدآلزایممیگیرد

#همان_بهترکه_آدم_ازیک‌جایی_به‌بعد_آلزایم_می‌گیرد!
همان بهتر وقتی روی ویلچر روبروی آیینه نشسته یادش نیاید چطور به مرور زیبایی‌هایش را از دست داده است!
یادش نیاید موهایش خرمایی بود یا مشکی!؟
یادش نیاید کسی را داشت که برای موهایش شعر بگوید و ببافدشان یا نه!؟
یادش نیاید این دست‌های چروکیده‌ای که مدام پتو پیچ می‌شوند زمانی چگونه گرم می‌شدند!؟
یادش نیاید " اردیبهشت " که می‌شده تمام کوچه خیابان‌ها را با همین پاهای ناتوان و ورم کرده پا به پایِ کسی قدم می‌زده یا نه!؟
اصلا اگر آدم‌ها آن سال‌ها که تنها و خانه‌نشین می‌شوند تلخ و شیرین‌ها و آدم‌های رفته‌ی زندگی‌شان را به یاد داشته باشند یک شبانه روز هم دوام نمی‌آورند!
اصلا #آلزایمر_واکنش_دفاعی_بدن_است_به_گذشته‌ای_که_قراراست_یک‌آدم_خانه‌نشین_رادرجا_ازپای_درآور•••
آدم‌ها از یک جایی به بعد آلزایمر می‌گیرند
تا زنده بمانند
به گمانم اما پیرزن‌ها " آلزایمر " هم که بگیرند یادشان نمی‌رود زمانی مردی داشته‌اند که دوست‌شان داشته
و تمام پیرزن‌ها، تمام عصرهای کهنسالی‌شان، زیر لب شعری پر از واژگان قدیمی را زمزمه می‌کنند که برای چشم‌، گیسو و پیراهن دختری بیست ساله سروده شده است...

#فاطمه_نعمتی

¹⁷:⁰⁰
⁸اردیبهشت‌ماهِ¹⁴⁰¹

#کاف_میم
دیدگاه ها (۲)

شب خوش، بخواب ماه بلندم،ولی بدان!شب هابه یاد چشم تو، خوابم ن...

در من زنی تنها زندگی میکند که هر شب ؛دیوانه وار به سوگِ خاطر...

محبوب من، سلام!در پس این نامه حرف‌هایی به وسعت اندوخته‌های ی...

‹ اومد پیشم تو تراس فندکو ازم گرفت،ابروهاشو به هم گره زد گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط