قلدر مدرسه ( پارت ۲۶ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]


// ویو سوآ //
ارا زمزمه ای درس میخونه میره رو مخ من رفتم رو یه میز دیگه نشستم و شرو کردم درس خوندن که کوک میاد شیرموز میذاره رومیزم، وات؟
سوآ: ای...این برا چیه
کوک: هیچی همینجوری، راستی تو کیفتم یه نگا بنداز
کیفمو برداشتم دیدم پر خوراکی و غذاش عررررر همشون گرونننن
سوآ: اینهمه؟
کوک: اوهوم
سوآ: گرونن بذار خب پولشونو بت بدم
کوک: مهم نیس، اینا هدیه برا توعن، پول هدیه رو که پس نمیدن، میدن؟
سوآ: *لبخند* ممنونم... ولی وایسا تو چرا یه دفعه اینقدر مهربون شدی؟
با اینکه دلیلشو میدونم ولی میخوام از زبون خودش بشنوم
کوک: عمممم چون.....حس میکنم.... لیاقتت بیشتر از اذیت شدنه، ببخشید بابت قبلا
سوآ: عامممم ممنون *لبخند* مطمئن باشم دیگه اذیتم نمیکنی؟
کوک: مطمئن باش ، قول میدم
سوآ: باشه پس... بخشیدمت... الان دوستیم؟
کوک: *ذوق* اگه شما مایل باشی
سوآ: اوکیم*لبخند*
کوک: مرسی *لبخند*
یونجون میاد پیشمون
یونجون: اینجا چه خبره
سوآ: یونجونااا
بغلش میکنم
کوک: بر خر مگس معرکه لعنت *زیرلب*
سوآ: هیچی کوکی کلی خوراکی بم داد برا عذرخواهی بعدم قول داد اذیتم نکنه
یونجون: اها... حواسم هستا اذیتش نکنی
کوک: نه قول دادم بش *لبخند زوری*
یونجون: خوبه
سرمو میبوسه میره سرجاش ، دیدم کوک یجوری حسود نگام میکنه
سوآ: چرا یجوری نگام میکنی؟
کوک: چجوری؟
سوآ: نمیدونم به طرز خیلی کیوتی نگاه میکردی
کوک: کیوت؟ *خنده*
سوآ: اهوم
کوک: تو که کیوت تری
سوآ: من؟ من کجام کیوته اخه
کوک: کلا کیوتی
میخندم دوباره به خوراکیام نگاه میندازم
سوآ: میگم میشه حداقل تو خوردنشون کمک کنی خیلی زیادن
کوک: *خنده* نه همش برا خودته
سوآ: ایییی خدا باشه بازم ممنون
کوک: خواهش
سوآ: نمیخوای بری سرجات
کوک: نه * خنده*
لپمو آروم میکشه سرخ میشم
سوآ: خب چرا وایسادی اینجا
کوک: هیچی، رفتم
لپتو میبوسه میره عررررر
میرم پیش ارا، نگاش به کتاب بود ولی فکرش یه جا دیگه
سوآ: ارا *اروم*
سوآ: اونی
سوآ: هوی
محکم میزنم به بازوش


حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK