بخون ..
#بخون ..
در خانه ی ما هرکسی چیزی کم داشت ..
پدرمرحومم خنده
خواهرم سیما جهاز...
من کیف و کفش
و بیچاره مادرم ...
:خون:
رفتیم دکتر گفتند پسته خوب است..
پدر با هزار مکافات... رفت منت کشی پسته ای که سالیان سال با ما قهر کرده بود !
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد بیچاره ها لال بودند..
آمدیم سکوتشان را بشکنیم..
دندان خواهرک شکست...
گفتیم اشکال نداره...
چیزی که عوض دارد گله نداد...
حالا من بزرگ شده ام!!
کار می کنم و جیب ام باد میکند
پسته ها هم دهانشان تا بنا گوش باز می شوند..
هی روزگار ...
هی روزگار
در خانه ی ما هرکسی چیزی کم داشت ..
پدرمرحومم خنده
خواهرم سیما جهاز...
من کیف و کفش
و بیچاره مادرم ...
:خون:
رفتیم دکتر گفتند پسته خوب است..
پدر با هزار مکافات... رفت منت کشی پسته ای که سالیان سال با ما قهر کرده بود !
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد بیچاره ها لال بودند..
آمدیم سکوتشان را بشکنیم..
دندان خواهرک شکست...
گفتیم اشکال نداره...
چیزی که عوض دارد گله نداد...
حالا من بزرگ شده ام!!
کار می کنم و جیب ام باد میکند
پسته ها هم دهانشان تا بنا گوش باز می شوند..
هی روزگار ...
هی روزگار
۴۲۲
۰۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.