چیزهایی هست که نمیدانی و جان ندارم که بگویم فقط یکگوش

چیزهایی هست که نمی‌دانی، و جان ندارم که بگویم. فقط یک‌گوشه‌ی ذهنت بنویس: عیبی ندارد که خسته‌ای. و مثل من نباش و اجازه بده نوازشت کنند. من در سنی که قرار بوده نوازش‌شدن را یاد بگیرم، داشتم پنهان‌کردن رنج و درد را تمرین می‌کردم. پس برای خودت دوستانی داشته‌باش، و خوشحالی‌هایی کوچک و نادزدیدنی، و وقتی تراپیست می‌پرسد آخرین‌بار کی گریه کردی راستش را بگو. مثل من نباش. مثل خودت باش، چرا که تو هم جنگجوی زخمی کوچکی هستی با غم‌ها و تلخی‌های خودت. مثل من، مثل چندلر بینگ، مثل بقیه.



حمید سلیمی✍️
دیدگاه ها (۰)

بفهمی چرا امید ندارم کسی دنبالم بگردد، یا اهمیتی به رنج من ب...

تراپیست گفت باید یادم بماند خشم معمولا یک رنج سرکوب‌شده است....

گاهی با خودم میگم کاش من هم مثل خیلی‌ها می‌تونستم در لحظه شا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط