هنوز آفتاب
هنوز آفتاب
.
این عکس را با موبایلم از دخترم، غزاله خانوم گرفته ام و افتاده ام یاد عکاسی سال های دانشجویی.
.
قاب بندی تصویر، عمودی است و قاب پنجره ای که غزاله کنارش نشسته هم عمودی. دخترم سمت چپ قاب پنجره نشسته و به سمت راست نگاه کرده، به بیرون از قاب. چهره اش بی تفاوت به نظر می رسد و نیمرخش چیزی از ضمیرش را هویدا نکرده، هیچ چیز... ولی می فهمیم تنها است و در خودش فرو رفته.
.
زمین ورزش با آدم های نقطه وار در مرکز تصویر و گل های سرخ جلوی پنجره بر تک افتادگی اش که حتی رنگ جامه اش را هم نمی بینیم افزوده.
.
این سو سایه است و آن سو آفتاب. این سو تنهایی است و آن سو زندگی جمعی. این سو فضای محصور است و آن سو محیط فراخ. این سو عکاس موبایل بدستی سرک کشیده و آن سو درخت های نخل فارغبالانه به سوی آسمان رفته اند. این سو سقفی با خست جلوی نور را گرفته و آن سو آسمان تا دوردست ها ادامه یافته. آسمانی که ابرهایش ترکیب خیال گونه ای بر فراز تپه های لاگونا بیچ یافته اند و نهیب می زنند " بلند شو، از این قاب بدرآ، سایه را کنار بزن". مگر یونگ نگفته " سایه همان کسی است که نمی خواهید باشید".
.
این را می گویند "میزانسن خدایی"، ترکیبی از ابر و باد و مه و خورشید که هیچ کدام شان در اختیار عکاس نبوده اند. ترکیبی که نمی توان آن را با لشگری از طراحان خلق کرد.
.
اکنون هر بار غزاله زنگ می زند این تصویر بر صفحه موبایلم نقش می بندد. نقش می بندد تا یادم نرود هنوز آفتابی هم هست.
.
.
این عکس را با موبایلم از دخترم، غزاله خانوم گرفته ام و افتاده ام یاد عکاسی سال های دانشجویی.
.
قاب بندی تصویر، عمودی است و قاب پنجره ای که غزاله کنارش نشسته هم عمودی. دخترم سمت چپ قاب پنجره نشسته و به سمت راست نگاه کرده، به بیرون از قاب. چهره اش بی تفاوت به نظر می رسد و نیمرخش چیزی از ضمیرش را هویدا نکرده، هیچ چیز... ولی می فهمیم تنها است و در خودش فرو رفته.
.
زمین ورزش با آدم های نقطه وار در مرکز تصویر و گل های سرخ جلوی پنجره بر تک افتادگی اش که حتی رنگ جامه اش را هم نمی بینیم افزوده.
.
این سو سایه است و آن سو آفتاب. این سو تنهایی است و آن سو زندگی جمعی. این سو فضای محصور است و آن سو محیط فراخ. این سو عکاس موبایل بدستی سرک کشیده و آن سو درخت های نخل فارغبالانه به سوی آسمان رفته اند. این سو سقفی با خست جلوی نور را گرفته و آن سو آسمان تا دوردست ها ادامه یافته. آسمانی که ابرهایش ترکیب خیال گونه ای بر فراز تپه های لاگونا بیچ یافته اند و نهیب می زنند " بلند شو، از این قاب بدرآ، سایه را کنار بزن". مگر یونگ نگفته " سایه همان کسی است که نمی خواهید باشید".
.
این را می گویند "میزانسن خدایی"، ترکیبی از ابر و باد و مه و خورشید که هیچ کدام شان در اختیار عکاس نبوده اند. ترکیبی که نمی توان آن را با لشگری از طراحان خلق کرد.
.
اکنون هر بار غزاله زنگ می زند این تصویر بر صفحه موبایلم نقش می بندد. نقش می بندد تا یادم نرود هنوز آفتابی هم هست.
.
۲۷.۸k
۲۹ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.