می خواستم همه کارهایم را بکنم

می خواستم همه کارهایم را بکنم
و سر فرصت به دنبال او بروم.
می خواستم اول
دنیا را عوض کنم،
کتاب هایم را بنویسم،
اسم و رسم به هم بزنم،
برنده شوم،
و بعد با دست های پر به دنبالش بروم.
خبر نداشتم که،
" عشق منتظر آدم ها نمی ماند."
دیدگاه ها (۲)

آدم‌ها تغییر میکنن، احساسات ناپدید میشنقول‌ها شکسته میشن، ام...

اگر لیلی بداند حالا مجنون به لاله و سارا و شیرین هم جنون دار...

.ماهی...سُر میخوره، شنا میکنه....ودورُ دورتر میشه...ونگاه در...

خانه ایی میخواهم در بلندای خیالاز پس پنجره های رنگی بطراود خ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

فیک پارت ۱⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐روی تختم نشسته بودم به اتفاقی که قراره بیو...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط