خانه ایی میخواهم در بلندای خیال

خانه ایی میخواهم در بلندای خیال
از پس پنجره های رنگی بطراود خورشید

باز کنم پنجره را
همسایه من آن درخت بید است
همه دیوارم پر عکس خاک است

ایینه ایی دارم من
که شقایق ها در آن پیدایند
بوی ارامش از خانه من می آید

قسمتی از آن را ریخته ام در ظرفی
نکند یک دل گشنه کرده باشد هوسی
.
فهیمه_اعرابی
دیدگاه ها (۴)

.ماهی...سُر میخوره، شنا میکنه....ودورُ دورتر میشه...ونگاه در...

می خواستم همه کارهایم را بکنمو سر فرصت به دنبال او بروم.می خ...

🤓 یادش بخیر....این اتوبوس دوطبقه ها رو میگمقدیما تا سوار میش...

جمعه ؛گاهی شبیهِ دفترچه ی خاطراتی ست که هر بار ، گوشه ای لم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط