ویو کوک
۱𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 ¹¹
« ویو کوک »
چون میدونستم سوجین از فیلم های ترسناک می ترسه از قصد گذاشتم اذیتش کنم
یا شایدم قصد های دیگه
شاید چیزی که توی ذهنمه کار بدی نباشه
ولی خب... زندگی یکباره شاید من همین چندروز دیگه بمیرم و این حسرت به دلم بمونه
.
.
وسطای فیلم بود که یهو یه جنع ظاهر شد
سوجین: جیغغغغغغغ
با جیغ یهو پرید توی بغلم
می تونستم لرزشش رو از ترس احساس کنم
فیلم رو قطع کردم،، نمی تونستم ببینم این حال سوجینو
کوک: سوجین .. فیلم رو قطع کردم... برو بخواب فردا مدرسه داری
باشه ای گفت و رفت توی اتاق
منم روی کاناپه دراز کشیدم
« ویو سوجین»
لباس خواب پوشیدم و رفتم روی تخت
همش اون صحنه های ترسناک میومد توی ذهنم و نمی تونستم بخوابم
.
.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بلاخره راضی شدم و بالشتم رو برداشتم و آروم رفتم پیش کوکی
خوابش برده بود
خوشبختانه مبل بزرگ بود پس منم اروم خودم رو روی مبل کنار کوک جا دادم تا راحت بتونم بخوابم
« ویو کوک »
صدای پاهای سوجین رو شنیدم که خودم رو زدم به خواب
بعد دو سه دقیقه چیزی رو بغلم احساس کردم
آروم لای چشمامو باز کردم که دیدم بغلم خوابیده
آروم گرفتمش توی بغلم و خودمم خوابیدم
_ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ___
یچی درمورد سوجین بهتون بوگوم
بچها سوجین مثل بقیه فیک ها یه دختر لاغری که مثلا کمرش اندازه دست پسره هست نیست، برعکس سوجین یه دختر نسبتا توپولو بقلیه، از این تپل خوشگلاس که تو بغلش خیلی بهت حال میده
ولی خب خوش هیکله
راستی بچها شرط ها نرسیده بود ولی خودم اعصابم نکشید براتون گذاشتم 😁💛
شرط های این دفعه: تروخدا جان مادرتوننننن دوتا پارتی که دادم بالای ۱۰ لایک بشهههههه
« ویو کوک »
چون میدونستم سوجین از فیلم های ترسناک می ترسه از قصد گذاشتم اذیتش کنم
یا شایدم قصد های دیگه
شاید چیزی که توی ذهنمه کار بدی نباشه
ولی خب... زندگی یکباره شاید من همین چندروز دیگه بمیرم و این حسرت به دلم بمونه
.
.
وسطای فیلم بود که یهو یه جنع ظاهر شد
سوجین: جیغغغغغغغ
با جیغ یهو پرید توی بغلم
می تونستم لرزشش رو از ترس احساس کنم
فیلم رو قطع کردم،، نمی تونستم ببینم این حال سوجینو
کوک: سوجین .. فیلم رو قطع کردم... برو بخواب فردا مدرسه داری
باشه ای گفت و رفت توی اتاق
منم روی کاناپه دراز کشیدم
« ویو سوجین»
لباس خواب پوشیدم و رفتم روی تخت
همش اون صحنه های ترسناک میومد توی ذهنم و نمی تونستم بخوابم
.
.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بلاخره راضی شدم و بالشتم رو برداشتم و آروم رفتم پیش کوکی
خوابش برده بود
خوشبختانه مبل بزرگ بود پس منم اروم خودم رو روی مبل کنار کوک جا دادم تا راحت بتونم بخوابم
« ویو کوک »
صدای پاهای سوجین رو شنیدم که خودم رو زدم به خواب
بعد دو سه دقیقه چیزی رو بغلم احساس کردم
آروم لای چشمامو باز کردم که دیدم بغلم خوابیده
آروم گرفتمش توی بغلم و خودمم خوابیدم
_ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ____ـ___
یچی درمورد سوجین بهتون بوگوم
بچها سوجین مثل بقیه فیک ها یه دختر لاغری که مثلا کمرش اندازه دست پسره هست نیست، برعکس سوجین یه دختر نسبتا توپولو بقلیه، از این تپل خوشگلاس که تو بغلش خیلی بهت حال میده
ولی خب خوش هیکله
راستی بچها شرط ها نرسیده بود ولی خودم اعصابم نکشید براتون گذاشتم 😁💛
شرط های این دفعه: تروخدا جان مادرتوننننن دوتا پارتی که دادم بالای ۱۰ لایک بشهههههه
- ۱۴۷
- ۰۴ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط