از من که دور میشدی
از من که دور میشدی،
صدایت را در حنجره ام جا میگذاشتی،
اشکت را در چشمم جا می گذاشتی،
اندوهت را در دلم جا می گذاشتی...
از من که دور میشدی،
روحی را در روحی جا می گذاشتی،
قلبی را در قلبی جا می گذاشتی،
من را در من جا می گذاشتی...
از من که دور میشدی،
پرچمی از پیراهنت را
در وطنی، خاکی، خانه ای،
جا می گذاشتی...
صدایت را در حنجره ام جا میگذاشتی،
اشکت را در چشمم جا می گذاشتی،
اندوهت را در دلم جا می گذاشتی...
از من که دور میشدی،
روحی را در روحی جا می گذاشتی،
قلبی را در قلبی جا می گذاشتی،
من را در من جا می گذاشتی...
از من که دور میشدی،
پرچمی از پیراهنت را
در وطنی، خاکی، خانه ای،
جا می گذاشتی...
- ۳.۴k
- ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط