این پارت رو خلاصهاش مکنم چون اکه بخواید بخونیدش نابود می

این پارت رو خلاصه‌اش مکنم چون اکه بخواید بخونیدش نابود میشید

ادمین ویو

جونگ‌سان یه لباس پوشید و منتطر نشست تا اینکه کوک اومد اون واقعا خوشتیپ شده بود
کوک سلام ریزی کرد و نشست و جونگ‌سان شروع کرد به پذیرایی پذیرایی تموم شد جونگ‌سان رفت نشست پیش کوک چون جای دیگه ای نبود که یهو مامان کوک گفت چقدر به هم میاید جونگ‌سان سرفه‌ای‌ کرد و ناگهان لبای کسی رو رو لبای خودش حس کرد ناخودآگاه همراهی کرد ( کوک بودش) که کوک گفت البته من و اون همدیگرو دوست داریم و یه چشمک به جونگ‌سان که جونگ‌سان گفت البته
مامان ات: او داماد دار شدیمم
بابا ات: مبارکههه
مامان کوک: به به چه عروسی
بابای کوک خطاب به مامان کوک : مطمئنی؟ آروم*
مامان کوک: خفه شو آروم*
مامان ات: چیزی شده؟
بابای کوک: نه هیچ چیزه مبارکه
جونگ‌سان: میشه منو....ک..وک بریم... ات...اق؟
همه: البته
کوک و جونگسان رفتن تو اتاق
جونگ‌سان : اون حرفارو جدی گفتی ؟
کوک: البته... من ارو دوست دارم
جونگ‌سان: ......
کوک: خودتو به اون راه نزن بونگ‌سون بهم گفته که دوسم داری
جونگ‌سان : خب آر..ه
چند سال بعد
جونگ‌کوک: بامن ازدواج میکنی؟
جونگ‌سان: البتههههه

تامام

#ویسگون #کیوت #کلیپ #آرمی #بی_تی_اس #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگ_کوک #سناریو #فیک #شیر_کاکائو #جی_هوپ #RM #یونگی_مری_می #شوگا #جین #V
#army #jk
دیدگاه ها (۱)

چندپارتی تهیونگوقتی بین بچه‌های فرق میزاشتا.ت تهیونگ هه جین(...

وقتی سیلی زدتتکپارتی نامجوننامجون: خب من کار داشتم داد* ( کل...

در خانه بی تی اس چه میگذرد:جین: میدونید وقتی یه وای فای تعجب...

فیک و تکپارتی های من در آیندههَمِگی سلام اوکی ماینیمیز ا.ت آ...

رمان عشق و نفرت پارت ۱۲خلاصه رفتیم خونه ی مامان جونگ کوک سان...

رمان عشق و نفرت پارت۱۱جونگ کوک:آره آت بعد از حرف جونگ کوک لب...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟑ات هنوز تو فکر خواب بود که ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط