عشق مافیاییp2
کوک دید کامیون مستقیم به سمت ا/ت میاد وسریع درو باپاهاش باز کرد وا/ت رد از ماشین انداخت بیرون وخودشم از ماشین پیاده شده وکامیون اومد رو ماشین وماشین رو با سطح آسفالت یکی کرد کوک سالم بود. ولی ا/ ت یه سیم خیلی کلفت تو پاش بود که باعث شده بود بیهوش بشه کوک سریع سمت ا/ت وگفت
کوک :اتتتتتت .....ات نه نه نه ..هققق ..متاسفم.. هقق یکی زنگ بزنه به آمبولانس....هق من هق ..نمیتونم بدون ات زندگی کنم ....هق کمکککککک
یک نفر اومد( علامت اون کسی که اومد(÷))
÷ جیغغغغ... من زنگ زدم من زنگ زدم
کوک :ممنون ...هق خیلی ممنون ...اتتتتتتت. .. من بدون تو هیچی نیستم
آمبولانس امد وات رو به بیمارستان برد وکوک همش داشت گریه میکرد
کوک :اتتتتتت .....ات نه نه نه ..هققق ..متاسفم.. هقق یکی زنگ بزنه به آمبولانس....هق من هق ..نمیتونم بدون ات زندگی کنم ....هق کمکککککک
یک نفر اومد( علامت اون کسی که اومد(÷))
÷ جیغغغغ... من زنگ زدم من زنگ زدم
کوک :ممنون ...هق خیلی ممنون ...اتتتتتتت. .. من بدون تو هیچی نیستم
آمبولانس امد وات رو به بیمارستان برد وکوک همش داشت گریه میکرد
- ۶۰.۳k
- ۰۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط