part 100
#part_100
#رها
داشتم چمدونم جمع میکردم تا برم فرودگاه
رها-مامانننننن
مامان-هااا
رها-تیشرت زرد من کجاست
مامان-زیر تخت
رها-مرسی....اون کلاه...
مامان-اونم پیش تیشرته نگاه کن میبینی
خوشم میاد نگفته میدونه چی میخوام
مامان-رها گوشیت زنگ میخوره
رها-کیه
مامان-کرم درون قبلت کیه دیگه؟
پشمام طاها الان باید زنگ میزدی؟
رها-کرمه دیگه میدونی که کلا کرم زیاد دارم اینم مال قلبممه
مامان-وااا
رها-اره حالا عجیبه این زنگ زده بیشتر کرم درون کلیه زنگ میزد نمد چیکار داره بده ببینم چی میگه
گوشیو گرفت سمتم
مامان_خدا شفات بده
گوشیو ازش گرفتم قطع شده بود
دوباره بهش زنگ زدم که جواب داد
رها-گاو اخه الان باید زنگ میزدی نزدیک بود همه چی لو بره
نگار-شما؟
#شکیب
طاها-شکیب بشین من الان میام
شکیب-قبل این که بری زنگ بزن به رها بگو آماده شه باهم بریم دنبالش بعد اونم بریم سراغ فریال امیدوارم دیگه کارش تموم شده باشه
طاها-باشه الان میزنگم
گوشیو برداشت که به رها زنگ بزنه
اما انگار جواب نداد
طاها-جواب نداد حتما دستش بنده برم وسایلمو از بالا بیارم دوباره بهش زنگ میزنم
شکیب-اوکی
رفته طبقه بالا که گوشیش زنگ خورد
تا خواستم بردارم خاله زودتر از من جواب داد
_..............................
خاله-شما؟
یهو با تعجب به گوشی نگاه کرد
شکیب-چیشد
خاله-قطع کرد 😐
شکیب-کی بود؟
خاله_نمیدونم سیوش کرده بلای جونم خیلیم خشن بود طرف.....اما صداش آشنا بود
شکیب-حتما یکی از دوستاشه بیخیال
خاله-اره اومد بهش بگو بلای جونش زنگ زده بود
شکیب_چش😂
#شکلات_تلخ
#رها
داشتم چمدونم جمع میکردم تا برم فرودگاه
رها-مامانننننن
مامان-هااا
رها-تیشرت زرد من کجاست
مامان-زیر تخت
رها-مرسی....اون کلاه...
مامان-اونم پیش تیشرته نگاه کن میبینی
خوشم میاد نگفته میدونه چی میخوام
مامان-رها گوشیت زنگ میخوره
رها-کیه
مامان-کرم درون قبلت کیه دیگه؟
پشمام طاها الان باید زنگ میزدی؟
رها-کرمه دیگه میدونی که کلا کرم زیاد دارم اینم مال قلبممه
مامان-وااا
رها-اره حالا عجیبه این زنگ زده بیشتر کرم درون کلیه زنگ میزد نمد چیکار داره بده ببینم چی میگه
گوشیو گرفت سمتم
مامان_خدا شفات بده
گوشیو ازش گرفتم قطع شده بود
دوباره بهش زنگ زدم که جواب داد
رها-گاو اخه الان باید زنگ میزدی نزدیک بود همه چی لو بره
نگار-شما؟
#شکیب
طاها-شکیب بشین من الان میام
شکیب-قبل این که بری زنگ بزن به رها بگو آماده شه باهم بریم دنبالش بعد اونم بریم سراغ فریال امیدوارم دیگه کارش تموم شده باشه
طاها-باشه الان میزنگم
گوشیو برداشت که به رها زنگ بزنه
اما انگار جواب نداد
طاها-جواب نداد حتما دستش بنده برم وسایلمو از بالا بیارم دوباره بهش زنگ میزنم
شکیب-اوکی
رفته طبقه بالا که گوشیش زنگ خورد
تا خواستم بردارم خاله زودتر از من جواب داد
_..............................
خاله-شما؟
یهو با تعجب به گوشی نگاه کرد
شکیب-چیشد
خاله-قطع کرد 😐
شکیب-کی بود؟
خاله_نمیدونم سیوش کرده بلای جونم خیلیم خشن بود طرف.....اما صداش آشنا بود
شکیب-حتما یکی از دوستاشه بیخیال
خاله-اره اومد بهش بگو بلای جونش زنگ زده بود
شکیب_چش😂
#شکلات_تلخ
۲۲.۹k
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.