بوی صبح میدهی

بوی صبح می‌دهی ،
و گنجشک‌ها
در خنده‌هایت پرواز می‌کنند.
حسودی‌ام می‌شود
به خیابان‌ها و درخت‌هایی ،
که هر صبح
بدرقه‌ات می‌کنند.

حسودی‌ام می‌شود
به شعرها و ترانه‌هایی که می‌خوانی
خوشا به حال کلماتی ،
که در ذهن تو زیست می‌کنند.

دلم می‌خواهد
یک‌بار دیگر
شعر را
خیابان را
تمام شهر را ،
با کودک مهربان دست‌هایت
از اول ،
قدم بزنم . . .
مریم_ملک_دار
دیدگاه ها (۷)

‌ .‌شکفته بادا لبانِ منکه نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را شبانه می ...

متن عاشقانه 👇 .شب فرو می افتادبه درون آمدم و پنجره ها را بست...

.‌غمگین نشو وقتی کسی تلاشت را نمیبیندو تو را درک نمی‌کند !طل...

متن عاشقانه ***از جمله هایی که هیچوقت دردی از آدم دوا نمیکنه...

فصل دوم"قدم‌زدن در کهکشانِ "بی خیال،آسمون همچنا تاریک بود، ا...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط