من از دیار عروسک ها می آیم
من از دیار عروسکها میآیم
از زیر سایههای درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور
از فصلهای خشک تجربههای عقیم دوستی و عشق
حس میکنم که وقت گذشتهست
حس میکنم که «لحظه» سهم من از برگهای تاریخست
حس میکنم که میز فاصلهی کاذبیست در میان گیسوان
من و دستهای این غریبهی غمگین
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو میبخشد
جز درک حس زندهبودن از تو چه میخواهد؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم
#فروغ_فرخزاد
@dastkhatcafe
از زیر سایههای درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور
از فصلهای خشک تجربههای عقیم دوستی و عشق
حس میکنم که وقت گذشتهست
حس میکنم که «لحظه» سهم من از برگهای تاریخست
حس میکنم که میز فاصلهی کاذبیست در میان گیسوان
من و دستهای این غریبهی غمگین
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو میبخشد
جز درک حس زندهبودن از تو چه میخواهد؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم
#فروغ_فرخزاد
@dastkhatcafe
۷.۰k
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.