شونزدهم ارباب مافیایی 🖤🔗
شونزدهم ارباب مافیایی 🖤🔗
شرط ۳۷ تا لایک ۲۵ تا کامنت بوصصص به کلتونننننننننن 🥺💗✨🌈
پرستار: باش
آنچه گذشت⬆️
پرستار : بمون فقط برگه ترخیص رو بدم
جیمین: اوک فقط زود
پرستار : به فرمایین
جیمین : داشتم دنبال اتاقش میگشتم پیداش کردم( توی دل)
جیمین: برآید استایل بغلش کردم خواب بود گذاشتمش توی ماشین
به سمت خونه جین ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جیمین: درو باز کنید ( به بادگاردا گفت که درو باز کنن چون پنین رو بغل کرده بود)
بادیگارد: چشم
جین: بدو بدو رفتم سمت جیمین گفتم
جین: این خواهر همون حرمزادست میفهمی ¿ چرا باید ت اونو بغل بگیری هااااااا چرا لالی چرا حرف نمیزنی ( بلند)
جیمین: خب خواهرش جندس اینم جندس؟
جین:, نکنه ؟ واقعا که
جیمین،:, دیوانه شدی فکر کنم من خدم دارم اگه به فهمی😒
جین: باش حالا هم برین اینو توی اتاق تنبه بزارین بیام خدم شلاقش بزنم و از زیر زبونش حرف بکشم
جیمین: اوک
جین:, بمون اول از همه اینکه این چرا بیدار نی؟ دومن گوشیشو ت داری
جیمین:, من چه میدونم چرا بیدار نی گوشیشو اره من دارم
جین:, این دختر خدشو به خواب زده ( در گوش جیمین🤦🏻♀️)
جین:, گوشیشو بده
جیمین:, بیا اینم گوشیش
جین: برو ببندش به زنجیر بیام شلاق بزنم
جیمین:, باش
جیمین ویو
رفتم اتاق بالا این دختره رو به زنجیر بستم دیدم دختره بهم میگه
پنین:, اوفففف ددی من میشی ؟😈 خوب عمل میکنم توی کار۰۰۰۰۰,
جیمین،:رفت اینو بگه که ی سیلی محکم زدم توی صورتش
جیمین: ت ی بار دیگه همیچن گوهی رو بخور دیگه جین راست میگفت ت خواهر همون جنده هستی
پنین: اوو ددی. آرم باش
جین:, چی شده جیمین صدات تا پایین میاد
جیمین: جین راست میگفتی این خواهر همون جندس
جین:, چه گوهی خورده مگه،؟ و اینکه من همیشه حرفام راسته😌
جیمین:. هیچ حرف اینو ت ولش کن و اینکه خیلی خود شیفته ای
جین:, میدونم
جین:, جیمین برو بیرون من با این هرزه خانم کار دارم
جیمین:, اوک
پنین: ددی نر۰۰۰
جیمین:, گفتم اینو تکرار نکن حرمزاده ک*********ش من مادرتو گ********م
جین،: جیمین برو بیرون خدم به حسابش میرسم
جیمین: باش
تق(, بست در😂😂)
جین: رمز گوشیت چیه
پنین: عااا اهمممم نمیدونم شوهر خواهر
جین:, ی بار دیگه این کلمه. و تکرار کن ی جوری میزنم توی دهنت که خون بلسی
پنین: عااا مگه اشتباه گفتم چون همین خواهرم میگفت شما خیلی خوب تنبهش میکنید
پارت شونزدم🖤🔗
شرط ۳۷ تا لایک ۲۵ تا کامنت بوصصص به کلتونننننننننن 🥺💗✨🌈
پرستار: باش
آنچه گذشت⬆️
پرستار : بمون فقط برگه ترخیص رو بدم
جیمین: اوک فقط زود
پرستار : به فرمایین
جیمین : داشتم دنبال اتاقش میگشتم پیداش کردم( توی دل)
جیمین: برآید استایل بغلش کردم خواب بود گذاشتمش توی ماشین
به سمت خونه جین ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جیمین: درو باز کنید ( به بادگاردا گفت که درو باز کنن چون پنین رو بغل کرده بود)
بادیگارد: چشم
جین: بدو بدو رفتم سمت جیمین گفتم
جین: این خواهر همون حرمزادست میفهمی ¿ چرا باید ت اونو بغل بگیری هااااااا چرا لالی چرا حرف نمیزنی ( بلند)
جیمین: خب خواهرش جندس اینم جندس؟
جین:, نکنه ؟ واقعا که
جیمین،:, دیوانه شدی فکر کنم من خدم دارم اگه به فهمی😒
جین: باش حالا هم برین اینو توی اتاق تنبه بزارین بیام خدم شلاقش بزنم و از زیر زبونش حرف بکشم
جیمین: اوک
جین:, بمون اول از همه اینکه این چرا بیدار نی؟ دومن گوشیشو ت داری
جیمین:, من چه میدونم چرا بیدار نی گوشیشو اره من دارم
جین:, این دختر خدشو به خواب زده ( در گوش جیمین🤦🏻♀️)
جین:, گوشیشو بده
جیمین:, بیا اینم گوشیش
جین: برو ببندش به زنجیر بیام شلاق بزنم
جیمین:, باش
جیمین ویو
رفتم اتاق بالا این دختره رو به زنجیر بستم دیدم دختره بهم میگه
پنین:, اوفففف ددی من میشی ؟😈 خوب عمل میکنم توی کار۰۰۰۰۰,
جیمین،:رفت اینو بگه که ی سیلی محکم زدم توی صورتش
جیمین: ت ی بار دیگه همیچن گوهی رو بخور دیگه جین راست میگفت ت خواهر همون جنده هستی
پنین: اوو ددی. آرم باش
جین:, چی شده جیمین صدات تا پایین میاد
جیمین: جین راست میگفتی این خواهر همون جندس
جین:, چه گوهی خورده مگه،؟ و اینکه من همیشه حرفام راسته😌
جیمین:. هیچ حرف اینو ت ولش کن و اینکه خیلی خود شیفته ای
جین:, میدونم
جین:, جیمین برو بیرون من با این هرزه خانم کار دارم
جیمین:, اوک
پنین: ددی نر۰۰۰
جیمین:, گفتم اینو تکرار نکن حرمزاده ک*********ش من مادرتو گ********م
جین،: جیمین برو بیرون خدم به حسابش میرسم
جیمین: باش
تق(, بست در😂😂)
جین: رمز گوشیت چیه
پنین: عااا اهمممم نمیدونم شوهر خواهر
جین:, ی بار دیگه این کلمه. و تکرار کن ی جوری میزنم توی دهنت که خون بلسی
پنین: عااا مگه اشتباه گفتم چون همین خواهرم میگفت شما خیلی خوب تنبهش میکنید
پارت شونزدم🖤🔗
۱۹.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.