یک روز هم یکی میاید

یک روز هم یکی میاید
که مرا برای خودم بخواهد
که قلقم را بلد باشد و به من فرصت ناز کردن بدهد ...
کسی که با رفتنش مرا از ولیعصر بیزار نکند.
یکی که من برایش یکی مثل همه نباشم.
ایموجی قلب هایش، لبخندش ، جانم گفتنش هایش، وقفِ عام نباشد...
من منتظر کسی هستم که
همه در حسرت چشم هایش بسوزند
و من ولی هر لحظه که دلم خواست ببوسمش..
میدانی
شک ندارم روزی کسی میاید که ممنوعهء همه باشد و حلال ترینِ من...
که برایِ همه همان مغرورِ دوست نداشتنی باشد
و برایِ من مهربان ترینِ خواستنی
کسی که زیلویِ نیم متری مان را روی چمن خیس پهن کند و بی خیال به عالم و آدم و ادعایِ روشنفکری با من قهقهه بزند
و بستنی خوردنِ دخترکِ موخرگوشی را مسخره کند
و به یادِ فرزند نداشته مان بیفتد که برایش اسم انتخاب کند
و از آرزوهایمان برایش حرف بزند،
سرِ اینکه او بگوید پزشکی بشود که سرطان را درمان کند و من بگویم شاعر شود و حال مردم را خوب کند هی بحث کنیم
و آخرش بگوید
"اصلا به ما چه ، هرچی که خودش خواست"
یک روز کسی میاید که مالِ خودم باشد...
که وقتی گفت
" امروز سرم شلوغه بهت زنگ میزنم"
دلم به هزار جا نرود...
یک روز یکی میاید که بلدمان باشد
کمی صبر...


#سحر_رستگار
دیدگاه ها (۱)

عادل دانتیسم(نویسنده):.آخ اگر آدم ها می فهمیدند رابطه ها را ...

من دل به کسی بستم که قرار نیست هیچوقت ببینمش...#کیمیا_ای_پی

از من چه می ماندسال های بعدجز قدری پشیمانیِ مبهوتمیان سکوت ف...

من نگرانم، دلم میسوزد از اینکه چند سال بعد عکسِ دو نفره ام ر...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط