Part27
Part27
((ا/ت))
داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم ، یعنی واقعا قرار نیست بمیرم ، باورم نمیشه
~ا/تتت جونممممم??
+جون دلم?? (خل شده بودیم 😂)
~آیییی پاشو بیا بغلمممممم بببینمممم
+(قهقهه میزدم ) چیه لیسو ?
بقیه هم دست کمی از حال و هوای لیسو نداشتن همشون خوشحال بودن
شوگا : چه جشن سوت و کوری ..
کتی : اگه میخوای سروصدا کن نگهبانا بیان بندازنت بیرون
جین : بیاین بازی
رزیتا : اووووم موافقم . جرئت حقیقت چطوره ?
شوگا : احمقانست
کتی : اما ما خیلی وقته بازی نکردیم ..بازی کنیم دیگه
شوگا : بطری بیارین
همگی زدیم زیر خنده… روی زمین دایره وار نشستیم و جی هوب بطری رو چرخوند . افتاد به میرا و خودش
+میرا تو باید بپرسی
میرا : جرئت یا حقیقت ?
جی هوپ : حقیقت
میرا : دوست دختر داری ??
جی هوپ : خب… نه (خندید )
میرا هم همینطور
دوباره بطری رو چرخوند . بطری افتاد به اس آر و نامجون .
رزیتا : نامجونا تو باید بپرسی
نامجون : جرئت یا حقیقت ?
اس آر : حقیقت
نامجون : چرا با اسم مستعار صدات میکنن ? مگه اسم واقعی نداری ?
اس آر : خب… خب زندگی من مثل کتاباست ..موقعی که به دنیا اومدم مادرم از دنیا رفت و پدرمم بخاطر از دست دادن مادرم نتونست من رو تحمل کنه و به یه پرورشگاه سپرد ..اونجا هم به ستاره معروف بودم در اصل اس ار مخفف کلمه استار به معنی ستارست…
نامجون : واقعا متاسفم
اس ار : نه نه مسئله ای نیست من باهاش مشکلی ندارم
جی هوپ دوباره بطری رو چرخوند که به منو کوک افتاد . همه با دیدن این صحنه : اووووووووووووووه
×من باید بپرسم . جرئت یا حقیقت ?
+حقیقت
((ا/ت))
داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم ، یعنی واقعا قرار نیست بمیرم ، باورم نمیشه
~ا/تتت جونممممم??
+جون دلم?? (خل شده بودیم 😂)
~آیییی پاشو بیا بغلمممممم بببینمممم
+(قهقهه میزدم ) چیه لیسو ?
بقیه هم دست کمی از حال و هوای لیسو نداشتن همشون خوشحال بودن
شوگا : چه جشن سوت و کوری ..
کتی : اگه میخوای سروصدا کن نگهبانا بیان بندازنت بیرون
جین : بیاین بازی
رزیتا : اووووم موافقم . جرئت حقیقت چطوره ?
شوگا : احمقانست
کتی : اما ما خیلی وقته بازی نکردیم ..بازی کنیم دیگه
شوگا : بطری بیارین
همگی زدیم زیر خنده… روی زمین دایره وار نشستیم و جی هوب بطری رو چرخوند . افتاد به میرا و خودش
+میرا تو باید بپرسی
میرا : جرئت یا حقیقت ?
جی هوپ : حقیقت
میرا : دوست دختر داری ??
جی هوپ : خب… نه (خندید )
میرا هم همینطور
دوباره بطری رو چرخوند . بطری افتاد به اس آر و نامجون .
رزیتا : نامجونا تو باید بپرسی
نامجون : جرئت یا حقیقت ?
اس آر : حقیقت
نامجون : چرا با اسم مستعار صدات میکنن ? مگه اسم واقعی نداری ?
اس آر : خب… خب زندگی من مثل کتاباست ..موقعی که به دنیا اومدم مادرم از دنیا رفت و پدرمم بخاطر از دست دادن مادرم نتونست من رو تحمل کنه و به یه پرورشگاه سپرد ..اونجا هم به ستاره معروف بودم در اصل اس ار مخفف کلمه استار به معنی ستارست…
نامجون : واقعا متاسفم
اس ار : نه نه مسئله ای نیست من باهاش مشکلی ندارم
جی هوپ دوباره بطری رو چرخوند که به منو کوک افتاد . همه با دیدن این صحنه : اووووووووووووووه
×من باید بپرسم . جرئت یا حقیقت ?
+حقیقت
۸.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.