روزایی ه باهات متر حرف مزنم

روزایی كه باهات كمتر حرف ميزنم
احساس ميكنم اون روز رو زندگى نكردم…

#همانقدر_که_نمی‌دانی


همیشه می‌گفت بیا برای هر جایی که هستیم و تو هر حالی که هستیم ، یه جور خاصِ وابسته به اون حال و جا دوست داشتنمون رو بگیم ! مثلاً وقتی غمگینم و تو دوستم داری بیا بگو غمت دارم ! اینجوری می‌فهمم که تو به غم من اهمّیت می‌دی ؛ خسته‌ای بگو خستگی دارم ! دیوونه بود ! نشونه می‌ذاشت تا هر جایی بودم و توی هر حالی که بودم یادم بیوفته که دوستش دارم ؛ و بعد از همه این‌ها می‌گفت " یادت نره !" که این یعنی دوستت دارم ، من هم بعدش می‌گفتم " یادمه " که یعنی منم دوستت دارم ! می‌دونست من فراموشکارم ، می‌دونست که تمام حواسم پرتِ اونه و هر جایی که می‌رم همه بهم می‌گن یادت نره ! یادت نره کلیدُ برداری ، یادت نره زیر گاز رو خاموش کنی ، یادت نره این‌کارو کنی ، یادت نره ... یادت نره ! و من هم همیشه می‌گم " یادمه " یعنی تو رو دوست دارم . امّا بذار به خودت بگم ! بعد از رفتنت هم من هیچی یادم نرفت ! الآن غمت دارم . خستگی دارم . یادمه . الآن که نیستی هم دورت دارم . دورت دارم ای دورترینِ دورها ، ماهِ بلند ! دوست دارم ، دورت بگردم :) 🤌🏼



#دلنوشته_های_عاشقانه
#گمشده_درشهر_خیال

#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

کمی دست نگه دار و ببین باید کجای روحت را پانسمان کنی و باید ...

و درست زمانی که فکر می‌کردم همه‌چیز را پذیرفته‌ام و دیگر علا...

حال که باهم غریبه شده‌ایم و دیگر حرفی بامن نداری، از #طو خوا...

من ندانم به نگاه #طو چه رازیست نهانکه من آن راز توان دیدن و ...

آن قدر دوستت دارم ...که یادم نمی آید از کجا شروع شد...داستان...

سناریوی گریه آور فول(وقتی سالهاست فرار کردی و تو کانادا پیدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط