سرگذشت روح
#سرگذشت_روح
#پارت_اول
پ.ن:زنگ تفریح به صدا در اومد همه بچه ها به حیاط رفتن و فقط شش نفر داخل کلاس بودن اونا گرم صحبت بودن
ها جین:بچه ها نظر تون چیه بعد مدرسه بریم فیلم ببینیم
یون جون:آره موافقم یه فیلم جدید اومد اسمش *شیطان عاشق او بود*هست
چول سو:یون جون نگو که ترسناکه
یون جون:دقیقا
چول سو:تو که میدونی دایون فیلم ترسناک دوست نداره
یون جون:آخی دایون کوچولو میترسی اشکال نداره عمو یون جون پیشته
پ.ن:دایون با ضربه ای به بازوی یون جون گفت
دایون:من کوچولو نیستم ولی از فیلم ترسناک میترسم و دوستش ندارم پس لطفا مسخره کردنو تموم کن
یون جون:اهان بله درسته میفرمایید فقط محض اطلاع یه سوسک پشتته
پ.ن:دایون جیغی زد و دوید سمت سنا
سنا:یون جون میشه لطفا تمومش کنی
یون جون:میشه لطفا تمومش کنی( ادای سنا رو در میاره)
سنا:پوووووف باز شروع کرد
پ.ن: باصدای نماینده کلاس بغلی به خودشون میان
نماینده:بچه ها زود باشید بیاید تو سالن همایش یکی از دانش آموزا تو صحنه افتاده و دورش پر خونه ......
#رمان#سرگذشت_روح#ترسناک#داستان#رمان_ترسناک#نوجوان#رمان_خونه
#پارت_اول
پ.ن:زنگ تفریح به صدا در اومد همه بچه ها به حیاط رفتن و فقط شش نفر داخل کلاس بودن اونا گرم صحبت بودن
ها جین:بچه ها نظر تون چیه بعد مدرسه بریم فیلم ببینیم
یون جون:آره موافقم یه فیلم جدید اومد اسمش *شیطان عاشق او بود*هست
چول سو:یون جون نگو که ترسناکه
یون جون:دقیقا
چول سو:تو که میدونی دایون فیلم ترسناک دوست نداره
یون جون:آخی دایون کوچولو میترسی اشکال نداره عمو یون جون پیشته
پ.ن:دایون با ضربه ای به بازوی یون جون گفت
دایون:من کوچولو نیستم ولی از فیلم ترسناک میترسم و دوستش ندارم پس لطفا مسخره کردنو تموم کن
یون جون:اهان بله درسته میفرمایید فقط محض اطلاع یه سوسک پشتته
پ.ن:دایون جیغی زد و دوید سمت سنا
سنا:یون جون میشه لطفا تمومش کنی
یون جون:میشه لطفا تمومش کنی( ادای سنا رو در میاره)
سنا:پوووووف باز شروع کرد
پ.ن: باصدای نماینده کلاس بغلی به خودشون میان
نماینده:بچه ها زود باشید بیاید تو سالن همایش یکی از دانش آموزا تو صحنه افتاده و دورش پر خونه ......
#رمان#سرگذشت_روح#ترسناک#داستان#رمان_ترسناک#نوجوان#رمان_خونه
۱.۷k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.