مربع عشقیp⁶

مربع عشقیp⁶
ا/ت ویو
رفتم سوار لامبورگینی مشکیم شدم و به سمت عمارت حرکت کردم.....
خب رسیدم.....از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل(ی فیک دیگه هم تو راه)
سوجون روی کاناپه نشسته بود و داشت تایتانیک میدید
سوجون:اویرنایتین ما جریمز آیسیووووووو(درست نوشتم دیگه؟)
ا/ت:پخخخخخ
سوجون:جیغغغغغغغغغ
ا/ت:*خنده*
سوجون:کووووووووووفت
ا/ت:خیله خب بسته پسرا کجان؟
سوجون:توی زیرزمینن
ا/ت:اوکی
《رف زیرزمین》
ا/ت:اوه مثه اینکه بهوش اومدید*پوزخند*
ته:ا/ت ت..تو این..اینجا چیکار میکنی؟
جیمین:نکنه تو مارو دزدیدی؟
یونگی:ضایع ست مافیایی
ا/ت:واااااای بسه دیگه خفه(یه بار دیگه بگو تا جرت بدم🙂)
آره من شمارو دزدیدم و بهتر پسر خوبی باشید
یونگی:من خوابم میاد
ا/ت:خو بخواب دیگه
یونگی:کجا بخوابن خو😐
ا/ت:اگه فرار نکنی تو اتاق من
ادامه دارد......
امروز باز آپلود میکنم فردا و شنبه هم همینطور🫂♥️