سناریو:
سناریو:
#درخواست
(چند وقته ندیدنت و تو مهمونی با یه لباس باز خیلی جذاب قرمز میبیننت(روت کراشن) )
نامجون: ( تا آخر مهمونی حواسش به تو هست)
جین : ( میاد پیشت و باهات گرم میگیره )
یونگی : ( نمیتونه نگات نکنه )
جیهوپ : ( میبینه یه پسر باهات گرم گرفته خیلی عصبی میشه و از مهمونی میره)
جیمین : ( مث نامجون )
تهیونگ : اوففف....چه بدنی داره! ( فردا امتحان قرآن دارم به خدا🗿💔)
کوک : ( تو مهمونی دعوا راه میندازه و تو شلوغی دستت رو میگیره میبرتت خونشون و باهم عبادت خدا رو میکنید🗿🤝🏻)
درخواستی داری بیا پی
🗿🦋
#درخواست
(چند وقته ندیدنت و تو مهمونی با یه لباس باز خیلی جذاب قرمز میبیننت(روت کراشن) )
نامجون: ( تا آخر مهمونی حواسش به تو هست)
جین : ( میاد پیشت و باهات گرم میگیره )
یونگی : ( نمیتونه نگات نکنه )
جیهوپ : ( میبینه یه پسر باهات گرم گرفته خیلی عصبی میشه و از مهمونی میره)
جیمین : ( مث نامجون )
تهیونگ : اوففف....چه بدنی داره! ( فردا امتحان قرآن دارم به خدا🗿💔)
کوک : ( تو مهمونی دعوا راه میندازه و تو شلوغی دستت رو میگیره میبرتت خونشون و باهم عبادت خدا رو میکنید🗿🤝🏻)
درخواستی داری بیا پی
🗿🦋
۲۶.۳k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲