ات:داداش چی میگه؟
ات:داداش چی میگه؟
ات:شوخیه دیگه نه؟
جنی:من عاشقه مینگ یوعم
ا.ت: غلط کرد...
مینگ یو:ات اروم باش توضیح میدم
ات:یعنی توضیح میدم این واقعا جنیه باورم نمیشه داداش گاریت کردم که دست میزاری رو نقطه ضعفم؟چرا این دختر بخواد زن داداش من شه؟
مینگ یو:ا.ت*داد
با صدای داداشم دهنمو بستم
مینگ یو:ات انتخابه منه به کسی ربط نداره جنی هیچی نمیگه ولی تو داری شورشو در میاری
ا.ت:داداش
مینگ یو:ا.ت!لطفا
با اجبارای داداشم ساکت موندم
_____
(خونه مینگ یو)
رو مبل نشسته بودم
جنی برامون قهوه اوردو نشست
ات:پس عاشق همین؟
مینگ یو:اوهوم
ات:هاه دارم دیوونه میشم اون از اتفاق صبح اینم از الان کلا امروز با من میشکل داره
داشتم قهومو بر میداشتم
مینگ یو:مگه چه اتفاقی برات افتاد
ا.ت:چی؟هیچی.هیچی نشده
ات:چند وقته؟
مینگ یو:دو هفته
ات:دوهفته؟*تعجب
ات:با جی دراگون انقدر سریع نبودیا
مینگ یو:ا.ت
ات:خیله خب ببخشید
ات:باشه من به انتخاب داداشم احترام میزارم و تورو به عنوان زن داداشم میپذیرم ولی به این راحتیا باهم کنار نمیایم
جنی:اوهوم
جنی:ولی من تورو یه جای دیگه هم دیدم
جنی:تووووو
جنی:اها تو پارک یادم اومد
ا.ت:تو پارک؟
جنی:اره دیروز داشتم میومدم خونه ی...(حرفشو خورد)
ا.ت:پس تو جنی بودی
حالا فهمیدم چیکار کردم جررر پس میدونه من ازش متنفرم
برای اینکه ضایع تر نشه گفتم
ات:خیله خب پس من رفعه زحمت میکنم
مینگ یو:میبودی
ا.ت:باید برم یه سر به خونه بزنم
مینگ یو:پس رسیدی یه زنگ بزن
ات:اها راستی گوشیم*لبخنده دندون نما
مینگ یو:گوشیت چی؟
ات:شکست
مینگ یو:شکست؟
ات:اوهوم بیخیال جیمین یکی دیگه بهم داد
ات:من رفتم خدافظ
جنی:خدافظ
مینگ یو:خدافظ
از خونه رفتم بیرون یه تاکسی گرفتم سمته خونم
««««
بلاخره رسیدم
خونم در حالتی نبود که بشه توش زندگی کرد هنوز خیلی کار داشت
اینجوری نمیشه باید یه خونه واسه خودم اجاره کنم باید با داداشم صحبت کنم
فعلا حسابی خسته ام بهتره برم خونه جیمین تاکسی گرفتمو به سمت خونه جیمین حرکت کردم زیاد نباید خونش بمونم وگرنه حسابی براش کار درست میکنم
به خونه ی جیمین رسیدم
در باز بود وارد خونه شدم که جیمین مثه صبح رو مبل نشسته بودو سرش تو کتاب بود
ا.ت:سلام*لبخند
جیمین:اومدی؟
ا.ت:اوهوم
جیمین:چی شده
ا.ت:حوصله ندارم
رفتم رو مبل نشستم
هنوز قضیه داداشم رو مخم بود
ا.ت:چطور ممکنه*داد
جیمین:ا.ت خوبی
ا.ت:نه نه موب نیستم
ا.ت:داداشم از دستم رفت*گریه الکی
جیمین:چی؟مینگ یو خوبه؟اتفاقی براش افتاده؟
ات:شوخیه دیگه نه؟
جنی:من عاشقه مینگ یوعم
ا.ت: غلط کرد...
مینگ یو:ات اروم باش توضیح میدم
ات:یعنی توضیح میدم این واقعا جنیه باورم نمیشه داداش گاریت کردم که دست میزاری رو نقطه ضعفم؟چرا این دختر بخواد زن داداش من شه؟
مینگ یو:ا.ت*داد
با صدای داداشم دهنمو بستم
مینگ یو:ات انتخابه منه به کسی ربط نداره جنی هیچی نمیگه ولی تو داری شورشو در میاری
ا.ت:داداش
مینگ یو:ا.ت!لطفا
با اجبارای داداشم ساکت موندم
_____
(خونه مینگ یو)
رو مبل نشسته بودم
جنی برامون قهوه اوردو نشست
ات:پس عاشق همین؟
مینگ یو:اوهوم
ات:هاه دارم دیوونه میشم اون از اتفاق صبح اینم از الان کلا امروز با من میشکل داره
داشتم قهومو بر میداشتم
مینگ یو:مگه چه اتفاقی برات افتاد
ا.ت:چی؟هیچی.هیچی نشده
ات:چند وقته؟
مینگ یو:دو هفته
ات:دوهفته؟*تعجب
ات:با جی دراگون انقدر سریع نبودیا
مینگ یو:ا.ت
ات:خیله خب ببخشید
ات:باشه من به انتخاب داداشم احترام میزارم و تورو به عنوان زن داداشم میپذیرم ولی به این راحتیا باهم کنار نمیایم
جنی:اوهوم
جنی:ولی من تورو یه جای دیگه هم دیدم
جنی:تووووو
جنی:اها تو پارک یادم اومد
ا.ت:تو پارک؟
جنی:اره دیروز داشتم میومدم خونه ی...(حرفشو خورد)
ا.ت:پس تو جنی بودی
حالا فهمیدم چیکار کردم جررر پس میدونه من ازش متنفرم
برای اینکه ضایع تر نشه گفتم
ات:خیله خب پس من رفعه زحمت میکنم
مینگ یو:میبودی
ا.ت:باید برم یه سر به خونه بزنم
مینگ یو:پس رسیدی یه زنگ بزن
ات:اها راستی گوشیم*لبخنده دندون نما
مینگ یو:گوشیت چی؟
ات:شکست
مینگ یو:شکست؟
ات:اوهوم بیخیال جیمین یکی دیگه بهم داد
ات:من رفتم خدافظ
جنی:خدافظ
مینگ یو:خدافظ
از خونه رفتم بیرون یه تاکسی گرفتم سمته خونم
««««
بلاخره رسیدم
خونم در حالتی نبود که بشه توش زندگی کرد هنوز خیلی کار داشت
اینجوری نمیشه باید یه خونه واسه خودم اجاره کنم باید با داداشم صحبت کنم
فعلا حسابی خسته ام بهتره برم خونه جیمین تاکسی گرفتمو به سمت خونه جیمین حرکت کردم زیاد نباید خونش بمونم وگرنه حسابی براش کار درست میکنم
به خونه ی جیمین رسیدم
در باز بود وارد خونه شدم که جیمین مثه صبح رو مبل نشسته بودو سرش تو کتاب بود
ا.ت:سلام*لبخند
جیمین:اومدی؟
ا.ت:اوهوم
جیمین:چی شده
ا.ت:حوصله ندارم
رفتم رو مبل نشستم
هنوز قضیه داداشم رو مخم بود
ا.ت:چطور ممکنه*داد
جیمین:ا.ت خوبی
ا.ت:نه نه موب نیستم
ا.ت:داداشم از دستم رفت*گریه الکی
جیمین:چی؟مینگ یو خوبه؟اتفاقی براش افتاده؟
۴.۴k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.