ذهن یورا

• ذهن یورا •
• فقط امیدوارم یادش بره •
_ من گشنمههه
+ الان درس میکنم یه چیزی
_ باش
• بعد درست کردن غذا •
+ میزو میچینی؟
_ باش
• بعد از غذا •
• جین کلش تو گوشیش بود که یورا میره کنارش و سرشو میذاره رو پای جین و دراز میکشه •
+ جین من میخوام برم خونه دوستم شب بمونم میبریم؟
_ نه
+ خودم برم؟
_ نه
+ پس چیکا کنم؟
_ هیچ کار
+ درست حرف بزن خو
_ حق نداری بری
+ الان قهری مثلا؟
_ نه نیستم
+ اره جون خودت
_ شب بهت میگم
+ ای خدا میشه یادت بره؟
_ نه
+ هوففف من میرم بخوابم
• یورا تا میخواد بلند بشه جین دستشو میکشه و یورا رو میندازه رو پاش •
+ اگه قهری چرا اینجوری میکنی
_ گفتم قهر نیستم(عصبی)
+(ساکته چون میدونه حرف بزنه ریده)
یورا: چند دقیقه گذشته بود حوصلم سر رفته بود تلویزیون رو روشن کردم و یه فیلم گذاشتم رفتم از تو یخچال کیمباپ بسته بندی شده برداشتم و دوباره نشستم رو پای جین و یه کیمباپ خودم میخوردم یکی میدادم جین میخورد
• بعد تموم شدن فیلم •
+ وای دلم نوشابه میخواد
_ بریم بخریم
+ ناموصا؟(به خدا😂💔)
_ برو حاظر شو
+ یسسس باشه
• بعد حاظر شدن •
_ اوکی بریم
+ ایول
یورا: • رسیدیم فروشگاه بجز نوشابه کلی چیز میز برا خونه خریدیم منم رفتم سمت قفسه لوازم التحریر •