I wanna be a dad🧸💙 p²²
نامجون«با شنیدن حرفاش مو به تنم سیخ شد...مادر این بچه و خودش چه ربطی به اسیب دیدن جیمین و تجاوز خواهر تهیونگ داشت؟! ایا واقعا حق با تهیونگ یود ک از وقتی این بچرو گرفتم دردسرا شروع شده؟ پس چرا من حس خوبی به وجودش دارم؟ و هزارن سوال دیگه که تا خواستم بپرسم گوشیو قطع کرد!
به ثانیه نکشید که جین هیونگ پرسید
جین« کی بود؟ چرا انقدر بهم ریختی؟!
نامجون « هیونگ فعلا...هیچی نمیدونم هیچی!
هانول «با ترس عکس فرستاده شده از طرف اون عوضیو باز کردم....یه دختر بود توی بیمارستان و کبودی روی گردنش....نشناختمش فقط زیر عکسش نوشته بود تجاوز! دختره قیافش خیلی اشنا بود ولی نفهمیدم کیه میخواستم ازش بپرسم که خودش زنگ زدـ....
هابی « از هنر جدید افرادم خوشت اومد؟
هانول « این کیه که این بلارو سرش اوردی؟
هابی « خواهری که برادرش مدت ها بود باهاش درارتباط نبود...خواهر عزیز کیم تهیونگ!
هانول « اون اون! عوضی تو حتی به خواهر تهیونگ هم رحم نکردی؟! چرا داری اونا رو قاطی بازی کثیفت میکنی؟!
هابی « خودت این بازی کثیفو شروع کردی...با لجبازی با من!
.
.
.
هانول « هاجونا....چیکار کنم؟ نمیتونم دست رو دست بذارم و ببینم نامجون و دوستاش و خانوادشون بخاطر مشکل زندگی من دارن تقاص پس میدن....
هاجون« هانول ما وقت نداریم تا چند ماه دیگه برای تحویل سفارش صبر کنیم دیر میشه پس فقط یه راه مونده....
هانول « چی؟
هاجون« با نامجون روبرو بشی و حقایق رو بهش بگی.....
اهم سلام سلام🧸💙
به ثانیه نکشید که جین هیونگ پرسید
جین« کی بود؟ چرا انقدر بهم ریختی؟!
نامجون « هیونگ فعلا...هیچی نمیدونم هیچی!
هانول «با ترس عکس فرستاده شده از طرف اون عوضیو باز کردم....یه دختر بود توی بیمارستان و کبودی روی گردنش....نشناختمش فقط زیر عکسش نوشته بود تجاوز! دختره قیافش خیلی اشنا بود ولی نفهمیدم کیه میخواستم ازش بپرسم که خودش زنگ زدـ....
هابی « از هنر جدید افرادم خوشت اومد؟
هانول « این کیه که این بلارو سرش اوردی؟
هابی « خواهری که برادرش مدت ها بود باهاش درارتباط نبود...خواهر عزیز کیم تهیونگ!
هانول « اون اون! عوضی تو حتی به خواهر تهیونگ هم رحم نکردی؟! چرا داری اونا رو قاطی بازی کثیفت میکنی؟!
هابی « خودت این بازی کثیفو شروع کردی...با لجبازی با من!
.
.
.
هانول « هاجونا....چیکار کنم؟ نمیتونم دست رو دست بذارم و ببینم نامجون و دوستاش و خانوادشون بخاطر مشکل زندگی من دارن تقاص پس میدن....
هاجون« هانول ما وقت نداریم تا چند ماه دیگه برای تحویل سفارش صبر کنیم دیر میشه پس فقط یه راه مونده....
هانول « چی؟
هاجون« با نامجون روبرو بشی و حقایق رو بهش بگی.....
اهم سلام سلام🧸💙
۴۰.۶k
۲۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.