ازت متنفرم 🔥💔
#پارت_اول
_____
ژانر: جنایی ، اسمانت ، عاشقانه ، غمگین،
شخصیت های اصلی: کوک، ا/ت
شخصیت فعالی: یونا ، نورا،(خواهران ا/ت)، و....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
(ا/ت خیلی پولداره و پدر مادرش مردن همه دارایشون به ا/ت رسید)
من ا/تم ۱۹ سالمه من ۲تا خواهر دارم یونا و نورا ما تنها تو یه پنت هوس زندگی میکنیم ما پدر مادرمون از دست دادیم ورو پایه خودمون وایسادیم من تو یه شرکت کار میکنم که از رئیسش متنفرم....
(صبح)
یونا نورا رفتن رو ا/ت
ا/ت: سلااام
یونا: پاشووو
ا/ت: بلند شدم
نورا: عه گشنمه
ا/ت: حاضر شد* خودتون حاضر شید بین دانشگاه مندیرمه * رفت*
یونا: آیششش
رسیدم شرکت*
ا/ت: مدارک برد* اینم مدارک
کوک: خوبه
کوک: ا/ت میتونی امشب بیای خونم
ا/ت: چرا اونوقت
کوک: چون قراره یه کاری واسم انجام بدی
ا/ت: ت چرااا انقدر منحرفی آخه ایششش
کوک: چتهه درمورد شرکته منحرففف
ا/ت: اهاا
کوک: بلهه
ا/ت: با اجازه برممم
کوک: برو
رفتم پایین داشتم مدارک میبردم که
سوهو: هوششش
ا/ت: اخخ پام
ا/ت: کوری مگههه
سوهو: درسسس حرف بزنننننن
کوک: سوهوو گمشوو
سوهو: رفت*
ا/ت: هق*
کوک: یکی بفرستین اینارو جمع کنه * ا/ت بلند کرد
مدیر: چشم
کوک: روی مبل نشوندش
ا/ت: ایش
کوک: خوبی
ا/ت: اره
کوک: بلند شد* خب مندیگه میرم
ا/ت: باش
یکم بعد رفتم خونه*
یونا: عه سلام
نورا:ا/ت چیشدههه اونی منننن
ا/ت: امشب یه کاری دارم پیش اون رئیسه
نورا: اوووو
یونا: چه خبره😂
ا/ت: باباا در رابطه با کار
نورا: اهاا
نمیدونم چیکار داره حالا
نورا: او پس بیا برو حاضر شو
ا/ت: اک
رفتیم تو اتاق*
یونا: این بپوش
ا/ت: نه خوب نیس
نورا: این مشکیه
ا/ت: اره خوبه
لباسی ک نورا گفت پوشیدم کم کم حاضر شدم*
یونا: اووو ا/ت یا ماشین پایینه
ا/ت: پس من میرم
نورا: بایی
ا/ت: برین تو بای
رفتمپایین سوار شدم*
کوک: سلام
ا/ت: سلام
کوک: چ خوشگل شدی
ا/ت: مرسیی
کوک: اونا خواهراتن
ا/ت: آره
حرکت کرد یکمبعد رسیدیم)
ببخشید لگ کم نوشتم ولی واس پارت بعد جبران میکنم لایک کامنت بدین🥺♥️
_____
ژانر: جنایی ، اسمانت ، عاشقانه ، غمگین،
شخصیت های اصلی: کوک، ا/ت
شخصیت فعالی: یونا ، نورا،(خواهران ا/ت)، و....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
(ا/ت خیلی پولداره و پدر مادرش مردن همه دارایشون به ا/ت رسید)
من ا/تم ۱۹ سالمه من ۲تا خواهر دارم یونا و نورا ما تنها تو یه پنت هوس زندگی میکنیم ما پدر مادرمون از دست دادیم ورو پایه خودمون وایسادیم من تو یه شرکت کار میکنم که از رئیسش متنفرم....
(صبح)
یونا نورا رفتن رو ا/ت
ا/ت: سلااام
یونا: پاشووو
ا/ت: بلند شدم
نورا: عه گشنمه
ا/ت: حاضر شد* خودتون حاضر شید بین دانشگاه مندیرمه * رفت*
یونا: آیششش
رسیدم شرکت*
ا/ت: مدارک برد* اینم مدارک
کوک: خوبه
کوک: ا/ت میتونی امشب بیای خونم
ا/ت: چرا اونوقت
کوک: چون قراره یه کاری واسم انجام بدی
ا/ت: ت چرااا انقدر منحرفی آخه ایششش
کوک: چتهه درمورد شرکته منحرففف
ا/ت: اهاا
کوک: بلهه
ا/ت: با اجازه برممم
کوک: برو
رفتم پایین داشتم مدارک میبردم که
سوهو: هوششش
ا/ت: اخخ پام
ا/ت: کوری مگههه
سوهو: درسسس حرف بزنننننن
کوک: سوهوو گمشوو
سوهو: رفت*
ا/ت: هق*
کوک: یکی بفرستین اینارو جمع کنه * ا/ت بلند کرد
مدیر: چشم
کوک: روی مبل نشوندش
ا/ت: ایش
کوک: خوبی
ا/ت: اره
کوک: بلند شد* خب مندیگه میرم
ا/ت: باش
یکم بعد رفتم خونه*
یونا: عه سلام
نورا:ا/ت چیشدههه اونی منننن
ا/ت: امشب یه کاری دارم پیش اون رئیسه
نورا: اوووو
یونا: چه خبره😂
ا/ت: باباا در رابطه با کار
نورا: اهاا
نمیدونم چیکار داره حالا
نورا: او پس بیا برو حاضر شو
ا/ت: اک
رفتیم تو اتاق*
یونا: این بپوش
ا/ت: نه خوب نیس
نورا: این مشکیه
ا/ت: اره خوبه
لباسی ک نورا گفت پوشیدم کم کم حاضر شدم*
یونا: اووو ا/ت یا ماشین پایینه
ا/ت: پس من میرم
نورا: بایی
ا/ت: برین تو بای
رفتمپایین سوار شدم*
کوک: سلام
ا/ت: سلام
کوک: چ خوشگل شدی
ا/ت: مرسیی
کوک: اونا خواهراتن
ا/ت: آره
حرکت کرد یکمبعد رسیدیم)
ببخشید لگ کم نوشتم ولی واس پارت بعد جبران میکنم لایک کامنت بدین🥺♥️
۵۶.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.