قهوه تلخ
قهوه تلخ
Part19
مهدیس:صب شده بود...
دیدم محراب نیس پاشدم رفتم حموم ی دوش بگیرم.....
_________________
محراب:دیرم شده بود باید میرفتم شرکت پیش بابام...
مهدیس خیلی ناز خابیده بود....
ی بوس رو گونش کاشتم دس صورتمو شستم لباسام پوشیدم رفتم شرکت.....
____________________
رسیدم شرکت ع ماشین پیاده شدم رفتم صمت اتاق بابام....
بابا:بححح پصرم یادی ع ما کردی....
محراب:درگیر بودم دیگ
بابا:خونه گرفتی تنا خش میگزره؟
محراب:هیم بدنیس
بابا:چیزی میخوری بگم بیارن؟
محراب:ن کاردارم باید برم
بابا:چکاری؟
محراب:ام مهم نیس خب کارم داشتی
بابا:از پشت میزم بلند شدم اومدم سمت محراب....میخام دختر اقای صفایی بشه عروسم...
محراب:جا خوردم..ودففف دختر همین اقای صفایی ک رعیس بانکه؟
بابا:اره...میخام اسمت همجا باشه...
محراب:عی صگ تو شانس....(تو دلش)
بابا:بده میخام داماد ی خانواده اصم رصم دار بشی؟
محراب:ن خوبه
بابا:پ خشال باش
محراب:ی خنده ریز کردم....
بابا:شب دارن میان خونه توم امشب بیا خونه ببیننت...
محراب:چشم...
خب من باید برم..شب میبینمتون....
بابا:مواظب خدت باش
"ادامه دارد"
Part19
مهدیس:صب شده بود...
دیدم محراب نیس پاشدم رفتم حموم ی دوش بگیرم.....
_________________
محراب:دیرم شده بود باید میرفتم شرکت پیش بابام...
مهدیس خیلی ناز خابیده بود....
ی بوس رو گونش کاشتم دس صورتمو شستم لباسام پوشیدم رفتم شرکت.....
____________________
رسیدم شرکت ع ماشین پیاده شدم رفتم صمت اتاق بابام....
بابا:بححح پصرم یادی ع ما کردی....
محراب:درگیر بودم دیگ
بابا:خونه گرفتی تنا خش میگزره؟
محراب:هیم بدنیس
بابا:چیزی میخوری بگم بیارن؟
محراب:ن کاردارم باید برم
بابا:چکاری؟
محراب:ام مهم نیس خب کارم داشتی
بابا:از پشت میزم بلند شدم اومدم سمت محراب....میخام دختر اقای صفایی بشه عروسم...
محراب:جا خوردم..ودففف دختر همین اقای صفایی ک رعیس بانکه؟
بابا:اره...میخام اسمت همجا باشه...
محراب:عی صگ تو شانس....(تو دلش)
بابا:بده میخام داماد ی خانواده اصم رصم دار بشی؟
محراب:ن خوبه
بابا:پ خشال باش
محراب:ی خنده ریز کردم....
بابا:شب دارن میان خونه توم امشب بیا خونه ببیننت...
محراب:چشم...
خب من باید برم..شب میبینمتون....
بابا:مواظب خدت باش
"ادامه دارد"
۲۹.۱k
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.