فصل دوم پارت یک
امروز تصمیم داشتم که وقتی چانیول از کار بر گشت سورپرایزش کنم برای همینم تصمیم گرفتم غذای مورد علاقه ی چانیولو درست کنم خوب من دیگه از وقتی که باردار شدم دیگه چانیول نزاشت برم سر کار و جای من منشی دیگه ای هم نگرفت یعنی الان فقط چیا منشیشه و جای من خالیه اوففففف کی این کوچولو مامان به دنیا بیاد تا دیگه منم برم سر کار واقعا خسته شدم دلم برای میز کارم تنگ شده شروع کردم به غذا درست کردن زیر گازو روشن کردم داشتم گوشتارو خورد میکردم که گوشیم زنگ خورد سریع دستمو تمیز کردم و بعد گوشیرو برداشتم
مین سو:بله
چیا:سلام
مین سو:سلام چیا خوبی
چیا:معلومه که خوبم تو چطوری نینیت چطوره
مین سو:ماهم حالمون خوبه اومم کاری داشتی زنگ زدی
چیا:آره
مین سو:معلومه که خیلی هیجان زده ای
چیا:از کجا فهمیدی
مین سو:از صدات
چیا:آره خیلی خوشحالم
مین سو:خدارو شکر که خوشحالی😊
چیا:اها تا کارم یادم نرفته بگم پنج شنبه هفته آینده عروسی داریم زنگ زدم شما هم دعوت کنم البته به چانیول نگفتم چون امروز سر کار نرفتم خودت بهش بگو
مین سو:عروسی؟؟فامیل نزدیکتونه ؟؟چرا سر کار نرفتی الان چانیول من اونجا دست تنهاست
چیا:اوم فامیل چی چی خوب حق داری چون من بهت نگفتم
مین سوو:چته تو لطفا درست حرف بزن
چیا:یااااااااااا جیغغغغغغ منو یانگ قراره با هم ازدواج کنیم جیغغغغغ همین پنج شنبه هفته آینده هووووووفففففف
مین سو:😨چرا جیغ میزنی کر شدم 😂معلومه خیلی هیجان داری خوشبخت بشین
چیا:ممنونم واییییییی خیلی هیجان دارم😆
مین سو:😊طبیعیه اوممم راستی نگفتی چانیولو چرا دست تنها گزاشتی بکشمت 😌
چیا:چی ها آها رییس چان خودش از پس کاراش بر میاد اوممم امروز منشی کیم هم کمکش میکنه
مین سو:خوب باشه ولی وای به حالت بیاد خونه و خسته باشه
چیا:چیشد😱اون که همیشه از سر کار برگرده خستس به من چه
مین سو:اگه خسته تر از هر روز باشه خفت میکنم
چیا:😓نه ترو خدا منو آرزو به گور نکن من عروسیمه ترو خدا منو نکش
مین سو:😂😂😂😂😂باشه باشه کاریت ندارم
چیا:هوفففف خداروشکر پس دیگه یادت نره پنج شنبه هفته آینده
مین سو:باشه
چیا:خوب دیگه مراقب خودتو نینیت باش خدافظ
مین سو:باشه😊خدافظ .....
ادامه دارد
خوب اینم از قسمت اول واییی چیا هم بالاخره قراره با یانگ ازدواج کنه (برای اطلاعات بیشتر لطفا فصل اول خوانده شود)
امیدوارم دوست داشته باشید منتظر نظرهاتون هستم کامنت یادتون نره
ممنونم کیوتیام😊
مین سو:بله
چیا:سلام
مین سو:سلام چیا خوبی
چیا:معلومه که خوبم تو چطوری نینیت چطوره
مین سو:ماهم حالمون خوبه اومم کاری داشتی زنگ زدی
چیا:آره
مین سو:معلومه که خیلی هیجان زده ای
چیا:از کجا فهمیدی
مین سو:از صدات
چیا:آره خیلی خوشحالم
مین سو:خدارو شکر که خوشحالی😊
چیا:اها تا کارم یادم نرفته بگم پنج شنبه هفته آینده عروسی داریم زنگ زدم شما هم دعوت کنم البته به چانیول نگفتم چون امروز سر کار نرفتم خودت بهش بگو
مین سو:عروسی؟؟فامیل نزدیکتونه ؟؟چرا سر کار نرفتی الان چانیول من اونجا دست تنهاست
چیا:اوم فامیل چی چی خوب حق داری چون من بهت نگفتم
مین سوو:چته تو لطفا درست حرف بزن
چیا:یااااااااااا جیغغغغغغ منو یانگ قراره با هم ازدواج کنیم جیغغغغغ همین پنج شنبه هفته آینده هووووووفففففف
مین سو:😨چرا جیغ میزنی کر شدم 😂معلومه خیلی هیجان داری خوشبخت بشین
چیا:ممنونم واییییییی خیلی هیجان دارم😆
مین سو:😊طبیعیه اوممم راستی نگفتی چانیولو چرا دست تنها گزاشتی بکشمت 😌
چیا:چی ها آها رییس چان خودش از پس کاراش بر میاد اوممم امروز منشی کیم هم کمکش میکنه
مین سو:خوب باشه ولی وای به حالت بیاد خونه و خسته باشه
چیا:چیشد😱اون که همیشه از سر کار برگرده خستس به من چه
مین سو:اگه خسته تر از هر روز باشه خفت میکنم
چیا:😓نه ترو خدا منو آرزو به گور نکن من عروسیمه ترو خدا منو نکش
مین سو:😂😂😂😂😂باشه باشه کاریت ندارم
چیا:هوفففف خداروشکر پس دیگه یادت نره پنج شنبه هفته آینده
مین سو:باشه
چیا:خوب دیگه مراقب خودتو نینیت باش خدافظ
مین سو:باشه😊خدافظ .....
ادامه دارد
خوب اینم از قسمت اول واییی چیا هم بالاخره قراره با یانگ ازدواج کنه (برای اطلاعات بیشتر لطفا فصل اول خوانده شود)
امیدوارم دوست داشته باشید منتظر نظرهاتون هستم کامنت یادتون نره
ممنونم کیوتیام😊
۹.۷k
۰۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.