در بهاران گشت ظاهر جمله اسرار زمین

در بهاران گشت ظاهر جمله اسرار زمین
چون بهار من بیاید بردمد اسرار من

هر کی بیمار خزان شد شربتی خورد از بهار
چون بهار من بخندد برجهد بیمار من

#حضرت_مولانا
دیدگاه ها (۱)

سوی تو چون شتافتم جای قدم نیافتمپاک ز جا ببردیم چون ز تو جا ...

ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنیگوئی که برو در شب و پیغام کنیگر ...

آن تاب که من دانم و تو ای دل سوزای دوست شب و روز ز دل می‌افر...

بسکه سودای سر زلف تو پختم به خیالعاقبت چون سر زلف تو شدم سود...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط