فیک مافیا
فیک مافیا
پارت۵
ویو ا/ت:
داشتم با کوک گوشی میدیم که یهو یه نگاهی به چهره کوک کردم چه کیوت داشت با گوشیش ور میرفت که دستم رو گاذشتم رو سرش و موهاش رو ناز می کردم
ویو کوک:
ا/ت دستش رو کرد رو سرم و داشت نوازشم میکرد به ا/ت گفتم
کوک:ازم خوشت میاد
ا/ت:چییییی نه من فقط مدل موهات رو دوس دارم
کوک:دروغ نگو
ا/ت:بسه چرا اینقدر اذیتم میکنی
کوک:در هر حال مهم نیس
ادمین:
کوک و ا/ت بعد از حرف زدن کوک به آجوما گفت
کوک:لطفا شام درست کن
آجوما:چشم ارباب
"چند ساعت بعد"
آجوما:شام آمادس ارباب
کوک:ا/ت پاشو بریم شام بخوریم
ا/ت:باشه
ادمین:
رفتن شام بخورن
"بعد از شام"
ا/ت:من میخوام تنهایی تو کوکچه برم دُر دُر
کوک:نه تو چی میگی الان نصف شب میخوای بری گردش
ا/ت:مگه ساعت چنده کوک
کوک:ساعت۱۲هه
(بغض)
ادمین:
باهم دیگه رفتن لباس خواب پوشیدین
و تو تخت دراز کشیدن و خوابیدن و ا/ت یهویی از خواب پرید دید ساعت ۳ با خودش گفت باید بگیرم بخوابم که ا/ت خوابش نمیبرد مجبور شد که یکم بیدار بمونه و تا چند دقیقه ی بعد خوابش ببره و ا/ت نگاهه به کوک کرد دستتش رو گذاشت رو مو هاش و شروع کرد به نوازش کردن کوک یه کوچولو چشاش رو لاز کرد نمیخواست ا/ت بفهمه بیداره چشاش رو بست و ا/ت خوابش برد
کم بود نمیدونستم چی بنویسم
تو پارت بعدی هست لطفا برای پارت بعدی عجله نداشته باشین بزودی میزارم
🐰🤘🏻💗✨🎀
پارت۵
ویو ا/ت:
داشتم با کوک گوشی میدیم که یهو یه نگاهی به چهره کوک کردم چه کیوت داشت با گوشیش ور میرفت که دستم رو گاذشتم رو سرش و موهاش رو ناز می کردم
ویو کوک:
ا/ت دستش رو کرد رو سرم و داشت نوازشم میکرد به ا/ت گفتم
کوک:ازم خوشت میاد
ا/ت:چییییی نه من فقط مدل موهات رو دوس دارم
کوک:دروغ نگو
ا/ت:بسه چرا اینقدر اذیتم میکنی
کوک:در هر حال مهم نیس
ادمین:
کوک و ا/ت بعد از حرف زدن کوک به آجوما گفت
کوک:لطفا شام درست کن
آجوما:چشم ارباب
"چند ساعت بعد"
آجوما:شام آمادس ارباب
کوک:ا/ت پاشو بریم شام بخوریم
ا/ت:باشه
ادمین:
رفتن شام بخورن
"بعد از شام"
ا/ت:من میخوام تنهایی تو کوکچه برم دُر دُر
کوک:نه تو چی میگی الان نصف شب میخوای بری گردش
ا/ت:مگه ساعت چنده کوک
کوک:ساعت۱۲هه
(بغض)
ادمین:
باهم دیگه رفتن لباس خواب پوشیدین
و تو تخت دراز کشیدن و خوابیدن و ا/ت یهویی از خواب پرید دید ساعت ۳ با خودش گفت باید بگیرم بخوابم که ا/ت خوابش نمیبرد مجبور شد که یکم بیدار بمونه و تا چند دقیقه ی بعد خوابش ببره و ا/ت نگاهه به کوک کرد دستتش رو گذاشت رو مو هاش و شروع کرد به نوازش کردن کوک یه کوچولو چشاش رو لاز کرد نمیخواست ا/ت بفهمه بیداره چشاش رو بست و ا/ت خوابش برد
کم بود نمیدونستم چی بنویسم
تو پارت بعدی هست لطفا برای پارت بعدی عجله نداشته باشین بزودی میزارم
🐰🤘🏻💗✨🎀
۱۱.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.