از وقتی فهمیدم که...
💜🫐💜🫐💜🫐💜🫐💜
#پارت24
با صدای زنگ آیفون بلند شدمو رفتم سمتم در از چشمی به بیرون نگاه کردم کسی نبود چون خونم یه جایی وسط کوه بود معمولا کسی اینجا نمیومد
درو باز کردم با دیدن آدم های پشت در جوری رفتار کردم انگار نمیشناسمشون
+بفرمایید..کاری داشتین!
_سوج...
به چشماش نگاه نکردم فقط خودم میدونستم که چقدر دلم واسه این چشما تنگ شده یه لبخند سرد زدمو گفتم
+ببخشید شما؟
سنگ شده بودم اصلا نمیفهمیدم دارم چی کار میکنم حرفا اون شبشون یادم میاد...
جیمین اومد جلو و گفت:سوجی ببخشید ما اشتباه کردیم...
لبخندمو پاک کردم و با عصبانیت گفتم من شمارو نمیشناسم لطفا مزاحمت ایجاد نکنید. و درو محکم بستم
صدای پاهاشو رو شنیدم و همونجا پشت در سر خوردم و سرموروی زانو هام گذاشتم
نباید خودمو میمیباختم امشب باید با شاد ترین حالت ممکن میرفتم روی استیج...
سوار ماشین شدمو و راننده راه افتاد...
ماسکمو زدم به صورتم و رفتم رو استیج...
آهنگ یه آهنگ ترکی بود شروع کردم به خوندن
شاید این آخرین اجرا باشه!
Ee? Daha daha nasılsınız?
خب؟ حالت چطوره؟
Ben geldim diye mi kasıldınız?
به خاطر اومدن منه که بی قراری؟
Bu güne özel mi toplantınız?
قرار امروزمون ویژهست؟
Cenazem mi var? Işıl ışılsınız
تشعی جنازه داریم؟ داری میدرخشی؟
Ee? Daha daha nasılsınız?
تو هم بیا، تو هم، تو هم بیا، تو هم
Ben geldim diye mi kasıldınız?
تو هم بیا، امشب ضیافت داریم
Bu güne özel mi toplantınız?
تو زیرزمین زندگی میکنم
Cenazem mi var? Işıl ışılsınız
نمیتونم اقساطم رو پرداخت کنم
Sen de gel! Sen de, sen de gel, sen de
تو هم بیا، تو هم، تو هم بیا، تو هم
Sen de gel! Ziyafetim var bu gece
تو هم بیا، امشب ضیافت داریم
Bodrum katta oturuyorum
تو زیر زمین زندگی میکنم
Birikimim faturalar atamıyorum
نمیتونم اقساطم رو پرداخت کنم
Bankadan arıyorlar açamıyorum
از بانک زنگ میزنن، نمیتونم جوابشون رو بدم
Ev sahibi de kapıda kaçamıyorum
صاحب خونه هم جلو در رو بسته نمیتونم فرار کنم
Konut soğuk gece yatamıyorum
خونه سرده نمیتونم بخوابم
میدونستیم اینجان واسه همین این آهنگو اجرا کردم
با صدای مجری به خودم اومدمو نگاش کردم
توی اتاق استراحت بودم که در یهویی باز شد و...
#فیکشن #سناریو #فیک #رمان_فیک #بی_تی_اس #آرمی #سناریو_بی_تی_اس
#پارت24
با صدای زنگ آیفون بلند شدمو رفتم سمتم در از چشمی به بیرون نگاه کردم کسی نبود چون خونم یه جایی وسط کوه بود معمولا کسی اینجا نمیومد
درو باز کردم با دیدن آدم های پشت در جوری رفتار کردم انگار نمیشناسمشون
+بفرمایید..کاری داشتین!
_سوج...
به چشماش نگاه نکردم فقط خودم میدونستم که چقدر دلم واسه این چشما تنگ شده یه لبخند سرد زدمو گفتم
+ببخشید شما؟
سنگ شده بودم اصلا نمیفهمیدم دارم چی کار میکنم حرفا اون شبشون یادم میاد...
جیمین اومد جلو و گفت:سوجی ببخشید ما اشتباه کردیم...
لبخندمو پاک کردم و با عصبانیت گفتم من شمارو نمیشناسم لطفا مزاحمت ایجاد نکنید. و درو محکم بستم
صدای پاهاشو رو شنیدم و همونجا پشت در سر خوردم و سرموروی زانو هام گذاشتم
نباید خودمو میمیباختم امشب باید با شاد ترین حالت ممکن میرفتم روی استیج...
سوار ماشین شدمو و راننده راه افتاد...
ماسکمو زدم به صورتم و رفتم رو استیج...
آهنگ یه آهنگ ترکی بود شروع کردم به خوندن
شاید این آخرین اجرا باشه!
Ee? Daha daha nasılsınız?
خب؟ حالت چطوره؟
Ben geldim diye mi kasıldınız?
به خاطر اومدن منه که بی قراری؟
Bu güne özel mi toplantınız?
قرار امروزمون ویژهست؟
Cenazem mi var? Işıl ışılsınız
تشعی جنازه داریم؟ داری میدرخشی؟
Ee? Daha daha nasılsınız?
تو هم بیا، تو هم، تو هم بیا، تو هم
Ben geldim diye mi kasıldınız?
تو هم بیا، امشب ضیافت داریم
Bu güne özel mi toplantınız?
تو زیرزمین زندگی میکنم
Cenazem mi var? Işıl ışılsınız
نمیتونم اقساطم رو پرداخت کنم
Sen de gel! Sen de, sen de gel, sen de
تو هم بیا، تو هم، تو هم بیا، تو هم
Sen de gel! Ziyafetim var bu gece
تو هم بیا، امشب ضیافت داریم
Bodrum katta oturuyorum
تو زیر زمین زندگی میکنم
Birikimim faturalar atamıyorum
نمیتونم اقساطم رو پرداخت کنم
Bankadan arıyorlar açamıyorum
از بانک زنگ میزنن، نمیتونم جوابشون رو بدم
Ev sahibi de kapıda kaçamıyorum
صاحب خونه هم جلو در رو بسته نمیتونم فرار کنم
Konut soğuk gece yatamıyorum
خونه سرده نمیتونم بخوابم
میدونستیم اینجان واسه همین این آهنگو اجرا کردم
با صدای مجری به خودم اومدمو نگاش کردم
توی اتاق استراحت بودم که در یهویی باز شد و...
#فیکشن #سناریو #فیک #رمان_فیک #بی_تی_اس #آرمی #سناریو_بی_تی_اس
۹.۷k
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.