مثل بوی تازگی کاغذای یه کتاب نو

- مثل بوی تازگی کاغذای یه کتاب نو ؛
مثل عطرِ خاكِ بارون خورده . .
مثل ذوق و شوقِ پوشیدن یواشکیِ لباسای عید .
مثل طعم گس خرمالوی رسیده .
مثل تیزی نوک مدادرنگی ها وقتِ شروعِ مدرسه .
مثل جرعه‌ی اول یخ‌دربهشت توی اوجِ
تشنگی و گرما . .
مثل لذّت شریک شدنِ بستنیِ دوقلویِ شکلاتی . .
مثلِ شاملو خوندنای دوتایی زیرِ بارون .
مثل عصرایِ پائیزِ ولیعصر ؛
مثل نیت کردن موقع هم‌زدن شله زرد نذری خانوم جون .
مثلِ پیچیدنِ صدایِ اذان مؤذن‌زاده از
رادیوی قدیمی .
مثل نوای ربّنای شجریان یه کم قبلِ افطار .
مثل چایی هل‌دار تو استکان کمر باریک .
مثلِ . . مثلِ .
نمی‌دونم بگم مثلِ چی .
ولی خیلی دلچسبه خنده‌هات دلبر!
عجیب به دل می‌شینه اصلا .
گشتم ولی پیدا نکردم شبیه‌شو . .
نبود چیزی که مثل لبخندات حال دلمو خوب کنه ؛
که یه جور خوبی عوض کنه حالمو .
هیچی مثلش نیست توی این دنیا به گریه‌های شبونه‌م قسم .
اصلاً ول کن این حرفارو ؛
ولی دو ثانیه از لبخندت گذشته ولی انگاری یه عمر آزگاره که گذشته .
تا دنیامو غم نگرفته یکم بخند دلبر .
درسته من خیلی وقته پائیزم . .
ولی تو بخند که خنده‌هات طعنه می‌زنه به شکوفه‌های بهار . . ))!🌸'💭

#طاهره_اباذری_هریس
دیدگاه ها (۰)

- تو عین غروب جمعه بودی برام ؛اسمت ك میومد یه حجمِ عظیمی از ...

- توی بیهوشی وقتی عمل تموم شد و مریضو باید برگردونیم ؛بهش ‹ ...

- نیگام میکنه میگه : آدما ك پناه ندارن باباجان . .دل میدن به...

- بچه ك بودم خیلی شیطون بودم ؛بابامم دستِ بزنش خیلی خوب بود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط