در من نگاه میکنیزخم های من آرام میگیرند.ای پرچم بام منکه به وقت عبور دشمن تسکینم میدهیزمینه صبح گاه!زخمهای منستارههای همین تاریکی استکه چشم بسته از برابر من عبور میکنی.